جدول جو
جدول جو

معنی زبنطوط - جستجوی لغت در جدول جو

زبنطوط(زَ بَ)
ولگرد. بوسیر این کلمه را یک لغت ترکی میداند ولی من در کتب لغت ترکی آن را نیافتم. در ایتالیایی کلمه اسباندیتو آمده است که معنی تبعید شده و ولگرد میدهد. (از دزی ج 1 ص 581)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
شرم مرد. آلت رجولیت. (از دزی ج 1 ص 607)
لغت نامه دهخدا
(زَمْ)
زنبور سرخ. زنبور. ج، زنابیط. رجوع به زنبور شود، نوعی از گل کلم ایتالیا، یا جوانه های کوچک کلم. (از دزی ج 1 ص 605)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
جمع واژۀ بطّ. (ناظم الاطباء). رجوع به بط شود، آنچه را که خافضه از زن قطع میکند. (ناظم الاطباء). آنچه که ختانه بگذارد از زن. (آنندراج) (منتهی الارب) ، بلندی میان لب بالا که اندکی دراز شود و آن مرد را ابظر خوانند. (آنندراج). تندی میان لب پایین. (ناظم الاطباء). تندی میان لب بالایین. (آنندراج) (منتهی الارب). بلندی میان لب فرودین. (مهذب الاسماء) ، سر پستان گوسپند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) ، بظاره الشاه، تندی کنارۀ فرج گوسپند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا