صاحب لواء حازم بن خزیمه در جنگ با استادسیس، وی در 150 هجری قمری با جمعی از اهالی هرات و بادغیس و سیستان خروج کرد و برخراسان دست یافت. (از طبری چ دخویه قسمت 3 ص 356) از مشایخ است از نواس بن سمعان روایت دارد و شهر بن حوشب از او نقل حدیث کند. ابن حبان در کتاب ثقات گوید: من او و پدرش را نمیشناسم. (از لسان المیزان) ابن عبدالله لیثی از ابن عمر روایت دارد و عبدالرحمن بن ابی الموالی از او روایت کند. (از کتاب الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 3 ص 609 و 610) ابن یسیر بن عمرو. بواسطۀ زید بن وهب از ابوذر روایت کند، و عوام بن حوشب از او حدیث دارد. (از کتاب الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 3 ص 611) ابن حارث تمیمی. از احنف بن قیس روایت دارد و شریک بن خطاب عنبری از او نقل حدیث کند. (از کتاب الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 3 ص 11) ابن عبدالله بن مازن. از ابوهریره روایت دارد و محمد بن ربیع بن کعب از او نقل روایت کند. (از کتاب الجرج والتعدیل ج 3 ص 610) پدر ابوهمام محمد اهوازی است که از زهیر بن حرب روایت دارد. (تاج العروس) پدر مخلد زبرقانی و جد محمد بن مخلد. (از لباب الانساب) جد یحیی بن جعفر محدث. (از تاج العروس)
صاحب لواء حازم بن خزیمه در جنگ با استادسیس، وی در 150 هجری قمری با جمعی از اهالی هرات و بادغیس و سیستان خروج کرد و برخراسان دست یافت. (از طبری چ دخویه قسمت 3 ص 356) از مشایخ است از نواس بن سمعان روایت دارد و شهر بن حوشب از او نقل حدیث کند. ابن حبان در کتاب ثقات گوید: من او و پدرش را نمیشناسم. (از لسان المیزان) ابن عبدالله لیثی از ابن عمر روایت دارد و عبدالرحمن بن ابی الموالی از او روایت کند. (از کتاب الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 3 ص 609 و 610) ابن یسیر بن عمرو. بواسطۀ زید بن وهب از ابوذر روایت کند، و عوام بن حوشب از او حدیث دارد. (از کتاب الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 3 ص 611) ابن حارث تمیمی. از احنف بن قیس روایت دارد و شریک بن خطاب عنبری از او نقل حدیث کند. (از کتاب الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 3 ص 11) ابن عبدالله بن مازن. از ابوهریره روایت دارد و محمد بن ربیع بن کعب از او نقل روایت کند. (از کتاب الجرج والتعدیل ج 3 ص 610) پدر ابوهمام محمد اهوازی است که از زهیر بن حرب روایت دارد. (تاج العروس) پدر مخلد زبرقانی و جد محمد بن مخلد. (از لباب الانساب) جد یحیی بن جعفر محدث. (از تاج العروس)
حیوانی است درنده. برخی گفته اند ببر متولد از ماده شیری است که زبرقان با او جفت شده باشد یعنی مادر ببر، شیر و پدر او زبرقان است. (از دزی ج 1 ص 579). بستانی آرد: زبرقان بگفتۀ مسعودی در مروج الذهب: حیوانی است خردتر از یوزپلنگ. (فهد) برنگ سرخ، بدنش پوشیده از کرک، دارای چشمانی درخشان، چالاکی این حیوان در جست و خیز عجیب است و با هر جهش 30 تا 40 تا 50 ذراع یا بیشتر را طی میکند، و در هندوستان بزرگترین بلای جان پیلان بشمار میرود، او بر بالای پیل می جهد و از بول خود بر او می افشاند هر قسمت از بدن پیل که قطرات بول آن حیوان بدان اصابت کند دچار سوختگی شدید میگردد. این حیوان در هند، تنها دشمن پیل نیست بلکه برای مردمان نیز خطری بزرگ بشمار میرود. برخی از مردم هنگامی که مورد حملۀاو قرار میگیرند، بدرخت ساج که بزرگتر از نخل و درخت گردو است و گنجایش فراوانی دارد پناه میبرند. و خود را ببالاترین نقطۀ آن می آویزند تا خود را از خطر محفوظ دارند. اما زبرقان که شکار را از دسترس دور می بیند، خود را بزمین میچسباند و با یک خیز سخت، به بالامیجهد، اگر با این جهش نیز به شکار خود نرسد بول خود را بسوی او می افشاند و یا سرخود را بر زمین گذارده فریادی عجیب برمی آورد و بلافاصله قطعات خون از دهانش بیرون می آید و میمیرد. پادشاهان هند زهره و تخمدان ها و برخی از اعضای این حیوان عجیب را نگهداری و بعنوان یک سم قاتل فوری از آن استفاده میکنند و سلاحها رابا آن آب داده زهرآگین میسازند. سلاحی که با این مواد آب داده شود بسرعت میکشد. تخمدان های زبرقان مانند تخمدانهای سگ آبی است که از آن جندبادستر میگیرند. زبرقان از مراکز کرگدن میگریزد. دیگر نویسندگان عرب نیز از این حیوان خونخوار نام برده اند و بعید نیست نوعی از پلنگ هندی باشد. (از دائره المعارف بستانی)
حیوانی است درنده. برخی گفته اند ببر متولد از ماده شیری است که زبرقان با او جفت شده باشد یعنی مادر ببر، شیر و پدر او زبرقان است. (از دزی ج 1 ص 579). بستانی آرد: زَبرَقان بگفتۀ مسعودی در مروج الذهب: حیوانی است خردتر از یوزپلنگ. (فهد) برنگ سرخ، بدنش پوشیده از کرک، دارای چشمانی درخشان، چالاکی این حیوان در جست و خیز عجیب است و با هر جهش 30 تا 40 تا 50 ذراع یا بیشتر را طی میکند، و در هندوستان بزرگترین بلای جان پیلان بشمار میرود، او بر بالای پیل می جهد و از بول خود بر او می افشاند هر قسمت از بدن پیل که قطرات بول آن حیوان بدان اصابت کند دچار سوختگی شدید میگردد. این حیوان در هند، تنها دشمن پیل نیست بلکه برای مردمان نیز خطری بزرگ بشمار میرود. برخی از مردم هنگامی که مورد حملۀاو قرار میگیرند، بدرخت ساج که بزرگتر از نخل و درخت گردو است و گنجایش فراوانی دارد پناه میبرند. و خود را ببالاترین نقطۀ آن می آویزند تا خود را از خطر محفوظ دارند. اما زبرقان که شکار را از دسترس دور می بیند، خود را بزمین میچسباند و با یک خیز سخت، به بالامیجهد، اگر با این جهش نیز به شکار خود نرسد بول خود را بسوی او می افشاند و یا سرخود را بر زمین گذارده فریادی عجیب برمی آورد و بلافاصله قطعات خون از دهانش بیرون می آید و میمیرد. پادشاهان هند زهره و تخمدان ها و برخی از اعضای این حیوان عجیب را نگهداری و بعنوان یک سم قاتل فوری از آن استفاده میکنند و سلاحها رابا آن آب داده زهرآگین میسازند. سلاحی که با این مواد آب داده شود بسرعت میکشد. تخمدان های زبرقان مانند تخمدانهای سگ آبی است که از آن جندبادستر میگیرند. زبرقان از مراکز کرگدن میگریزد. دیگر نویسندگان عرب نیز از این حیوان خونخوار نام برده اند و بعید نیست نوعی از پلنگ هندی باشد. (از دائره المعارف بستانی)
محمد بن عبدالباقی بن یوسف بن احمد بن علوان الزرقانی المصری الازهری المالکی (1055- 1122 هجری قمری). خاتمۀ محدثین به مصر است. او راست: تلخیص المقاصد الحسنه، شرح البیقونیه، شرح المواهب اللدنیّه، شرح موطاً الامام مالک وصول الامانی. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 912). رجوع به معجم المطبوعات شود عبدالباقی ابن یوسف ابن احمد الزرقانی (1020- 1099 هجری قمری). فقیه مالکی است. او راست: شرح مختصر سیدی خلیل و شرح العزیه. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 474). رجوع به معجم المطبوعات شود
محمد بن عبدالباقی بن یوسف بن احمد بن علوان الزرقانی المصری الازهری المالکی (1055- 1122 هجری قمری). خاتمۀ محدثین به مصر است. او راست: تلخیص المقاصد الحسنه، شرح البیقونیه، شرح المواهب اللدنیّه، شرح موطاً الامام مالک وصول الامانی. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 912). رجوع به معجم المطبوعات شود عبدالباقی ابن یوسف ابن احمد الزرقانی (1020- 1099 هجری قمری). فقیه مالکی است. او راست: شرح مختصر سیدی خلیل و شرح العزیه. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 474). رجوع به معجم المطبوعات شود
احمد بن غالب یا احمد بن محمد بن غالب، مکنی به ابوبکر. ازثقات محدثان است و کتابهائی در علم حدیث تألیف کرده. وی بسال 425 هجری قمری در بغداد درگذشت. رجوع به طبقات الشافعیه ج 3 و تاریخ بغداد و ریحانه الادب شود
احمد بن غالب یا احمد بن محمد بن غالب، مکنی به ابوبکر. ازثقات محدثان است و کتابهائی در علم حدیث تألیف کرده. وی بسال 425 هجری قمری در بغداد درگذشت. رجوع به طبقات الشافعیه ج 3 و تاریخ بغداد و ریحانه الادب شود
ربیع مکنی به ابوالحصیب فرزند سلیمان بن فتح، از زبدقان (قریه ای از عربان) است. سلفی از او شعری روایت کند. (از معجم البلدان). رجوع به زبدقان شود سعدالله مکنی به ابوالوفاء فرزند فتح شاعر است و سلفی بواسطۀ ابوالخیر سلامه بن المفرج تمیمی رئیس عربان از او نقل (شعر) کند. (از معجم البلدان)
ربیع مکنی به ابوالحصیب فرزند سلیمان بن فتح، از زبدقان (قریه ای از عربان) است. سلفی از او شعری روایت کند. (از معجم البلدان). رجوع به زبدقان شود سعدالله مکنی به ابوالوفاء فرزند فتح شاعر است و سلفی بواسطۀ ابوالخیر سلامه بن المفرج تمیمی رئیس عربان از او نقل (شعر) کند. (از معجم البلدان)