جدول جو
جدول جو

معنی زایرات - جستجوی لغت در جدول جو

زایرات(یِ)
زائرات. جمع واژۀ زائره است. رجوع به زائره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بایرام
تصویر بایرام
(پسرانه)
عید، جشن، ترکی شده پدرام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ازایرا
تصویر ازایرا
ازیرا، از برای این، برای این، ازاین جهت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاجرات
تصویر زاجرات
ملائکۀ موکل بر ابر و باد
فرهنگ فارسی عمید
(یِ)
جمع واژۀ دایره. دائرات. رجوع به دایره و نیز رجوع به دائره شود
لغت نامه دهخدا
قصور ال زارات سه قصر است که در افریقیه بوده است، ادریسی آرد: از جزیره جربه تا رأس الاودیه 24 میل و از آنجاتا قصورالزارات 20 میل و آن سه قصر است واقع بر کنار جزیره جربه و فاصله آن تا دریا 20 میل است و از قصورالزارات تا قصر بنی ذکرمین 25 میل است، (جغرافیای ادریسی چ لیدن ص 128)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
جمع واژۀ زایر به فارسی:
عطای تو بر زایران شیفته است
سخای تو بر شاعران مفتتن.
فرخی.
مالی بزایران و شاعران بخشید. (تاریخ بیهقی ص 422)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
جمع زئیر. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات احتکاکی، صدای حاصل از احتکاک دو غشاء. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات جرشی، صوتی شبیه به رنده کردن که از بدن شنیده میشود. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات شریانیه (درطب) ، آوازی است که از جریان خون در شریان (در حال بیماری مخصوصی که عارض شریان شود) شنیده میشود. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات صفیریه (در طب) ، آوازی شبیه به صدای صفیر. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات طبیعی (در طب) ، آوازی که در حال صحت از قلب و ریه استماع میشود. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات غیرطبیعی (در طب) ، آوازی که در حال بیماری از قلب و ریه بگوش میرسد. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات قلبی (در طب) ، آوازهائی که از حرکات قلب تولید میشود. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات مبردی،آوازهایی است شبیه صدای سوهان. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات منشاری (در طب) ، آوازهائی که شبیه به صدای اره تولید میگردد. (از قاموس عثمانی). زئیرات موسیقیه، صدایی شبیه بصدای کبوتر. (از قاموس عثمانی).
- زئیرات نفخیه، صدایی مانند آواز حاصل از دمیدن. (از قاموس عثمانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زایرجه
تصویر زایرجه
پارسی تازی گشته زایچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخرات
تصویر تاخرات
جمع تاخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخیرات
تصویر تاخیرات
پرمگان دیر کردها جمع تاخیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاثرات
تصویر تاثرات
جمع تاثر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاثیرات
تصویر تاثیرات
جمع تاثیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغایرات
تصویر تغایرات
جمع تغایر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغیرات
تصویر تغیرات
جمع تغیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطیرات
تصویر تطیرات
جمع تطیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحیرات
تصویر تحیرات
جمع تحیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاطرات
تصویر خاطرات
جمع خاطره، یاد بودها یاد نامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایدرات
تصویر ایدرات
فرانسوی آبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاکیات
تصویر زاکیات
مونث زاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زایمان
تصویر زایمان
عمل زاییدن وضع حمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایرات
تصویر دایرات
جمع دایره (دائره) حوادث پیش آمدها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیارات
تصویر دیارات
جمع دیار، خانه ها سراها
فرهنگ لغت هوشیار
دیدار کردن (شخص بزرگ و محترم) باز دید کردن، بمشاهده متبرک و بقعه ها رفتن، دعایی که به عنوان تشرف باطنی برای امامها امامزاده ها و اولیا خوانند حجع: زیارات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زائرات
تصویر زائرات
جمع زائره، دیدوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازیراک
تصویر ازیراک
زیرا که ازایرا که ازاین رو که از این جهت که بدین سبب که
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازایرا
تصویر ازایرا
زیرا برای این ازین جهت بدین سبب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازایراک
تصویر ازایراک
زیرا که از این جهت که
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایرات
تصویر سایرات
جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاریات
تصویر ذاریات
جمع ذاریه، بادها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زائدات
تصویر زائدات
پسماندها، دورریزه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زایمان
تصویر زایمان
وضع حمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خاطرات
تصویر خاطرات
یادبودها، یادمان ها
فرهنگ واژه فارسی سره
سزا، مکافات، بن و ریشه
فرهنگ گویش مازندرانی