از شهرهای قدیم زوجیطانیا در آفریقا واقع در 150کیلومتری کارتاژ (قرطاجنه) از طرف جنوب غربی است، نام این شهر بخاطر نبردی که میان رومیها و کارتاژیها روی داد و سردار رومی، سکیپیون (سقیپیون) بر سردار معروف قرطاجی آنیبال پیروز گشت (202 قبل از میلاد) در تاریخ مشهور است، اهالی این شهر پس از آنکه کارتاژ در 146 قبل از میلاد بدست نومیدی (الجزائر کنونی) افتاد در برابر ایشان تسلیم شدند وزاما مرکز اختصاصی حکام گردید، میتلوس در 109 قبل از میلاد خواست حکومت این شهر را بدست گیرد و نتوانست و رومیها در 46 قبل از میلاد یعنی پس از مرگ ’گوبای’ نخستین آن راویران ساختند این شهر امروز زواریم نامیده میشود، (از دایره المعارف بستانی)، مؤلف ملحقات المنجد آرد:موضعی است در شمال آفریقای قدیم و در نزدیکی آن بسال 202 سقیپیون، سردار رومانی لشکر هنیبعل (آنیبال) را فراری ساخت - انتهی، در الموسوعه العربیه آمده: درنومیدی یعنی، الجزایر کنونی واقع است و در 202 قبل از میلاد نبردی در آن بوقوع پیوست ودر آن نبرد رومیها به سرداری ’سییو’ کارتاژیها را که رئیسشان حانی بعل (آنیبال) بود شکست دادند - انتهی، و رجوع به آنیبال شود
از شهرهای قدیم زوجیطانیا در آفریقا واقع در 150کیلومتری کارتاژ (قرطاجنه) از طرف جنوب غربی است، نام این شهر بخاطر نبردی که میان رومیها و کارتاژیها روی داد و سردار رومی، سکیپیون (سقیپیون) بر سردار معروف قرطاجی آنیبال پیروز گشت (202 قبل از میلاد) در تاریخ مشهور است، اهالی این شهر پس از آنکه کارتاژ در 146 قبل از میلاد بدست نومیدی (الجزائر کنونی) افتاد در برابر ایشان تسلیم شدند وزاما مرکز اختصاصی حکام گردید، میتلوس در 109 قبل از میلاد خواست حکومت این شهر را بدست گیرد و نتوانست و رومیها در 46 قبل از میلاد یعنی پس از مرگ ’گوبای’ نخستین آن راویران ساختند این شهر امروز زواریم نامیده میشود، (از دایره المعارف بستانی)، مؤلف ملحقات المنجد آرد:موضعی است در شمال آفریقای قدیم و در نزدیکی آن بسال 202 سقیپیون، سردار رومانی لشکر هنیبعل (آنیبال) را فراری ساخت - انتهی، در الموسوعه العربیه آمده: درنومیدی یعنی، الجزایر کنونی واقع است و در 202 قبل از میلاد نبردی در آن بوقوع پیوست ودر آن نبرد رومیها به سرداری ’سییو’ کارتاژیها را که رئیسشان حانی بعل (آنیبال) بود شکست دادند - انتهی، و رجوع به آنیبال شود
خلیجی است در ناحیۀ دلماسیه از نواحی بلژیک این قلعه که مرکز دلماسیه است در روزگار قدیم جادیرا نام داشته و در 475کیلومتری جنوب فیا (ادریاتیک) واقع است، (ازدائره المعارف بستانی)، و رجوع به لاروس بزرگ شود ناحیۀ وسیعی است بمساحت 577 کیلومتر مربع از شمال محدود است به کرواسیا و از جنوب بناحیۀ سیالاترو ازجنوب غربی به ادریاتیک و از شرق بترکیۀ اروپا، (ازدائره المعارف بستانی)، و رجوع به لاروس بزرگ شود
خلیجی است در ناحیۀ دلماسیه از نواحی بلژیک این قلعه که مرکز دلماسیه است در روزگار قدیم جادیرا نام داشته و در 475کیلومتری جنوب فیا (ادریاتیک) واقع است، (ازدائره المعارف بستانی)، و رجوع به لاروس بزرگ شود ناحیۀ وسیعی است بمساحت 577 کیلومتر مربع از شمال محدود است به کرواسیا و از جنوب بناحیۀ سیالاترو ازجنوب غربی به ادریاتیک و از شرق بترکیۀ اروپا، (ازدائره المعارف بستانی)، و رجوع به لاروس بزرگ شود
کوهی است که تیرداد شهر جدید دارا یاداریوم را در آن بنا کرد. در ایران باستان آمده: از کارهای او (تیرداد) بنای شهر جدیدی بود که ژوستن گوید دارا نام داشت و در کوه زاپاارته نن واقع بود. محلی راکه تیرداد برای بنای دارا پایتخت خود انتخاب کرد به اعلی درجه با خیال او موافقت میکرد. این شهر را از هر طرف کوههائی که دارای شیب های تند بود در احاطه داشت. خود شهر در جلگه ای واقع بود که حاصل خیزیش را بسیار ستوده اند. رودهای کوچک و جویبارهای زیاد جلگه را آبیاری میکرد. خاک آن بدرجه ای قوت داشت که شخم زدن آن تقریباً لازم نبود جنگلهای وسیع و زیاد هوا را خنک و آب و هوا را معتدل میداشت علاوه بر آن شکارگاههای عالی برای انواع تفریحات و ورزشها آماده بود. بعضی نویسندگان دیگر یونانی نام این شهر را داریوم ضبط کرده اند (مثلاً پلین، تاریخ طبیعی کتاب 6 بند 16). (ایران باستان ج 3 ص 2207). و نیز در همان صفحه چنین آمده: متأسفانه نتوانسته اند محققاً محل دارا را معین کنند. ژوستن گوید در کوه زاپاارته نن واقع است. پلین این محل را آپاورتن نوشته (در نسخه ای زاپاورتن) و شکی نیست که مقصود همان محل بوده، با وجود این محققاً معلوم نیست که نام چه کوهی را چنین ضبط کرده اند ولی از نام آپاورتن ظن قوی این است که این کوه در ابیورد کنونی واقع بوده زیرا ابیورد را باورد هم می گفته اند و باورد همان ’پاارت’ ’یاورت’ زمان قدیم است. پس دارا در گرگان بوده است
کوهی است که تیرداد شهر جدید دارا یاداریوم را در آن بنا کرد. در ایران باستان آمده: از کارهای او (تیرداد) بنای شهر جدیدی بود که ژوستن گوید دارا نام داشت و در کوه زاپاارته نن واقع بود. محلی راکه تیرداد برای بنای دارا پایتخت خود انتخاب کرد به اعلی درجه با خیال او موافقت میکرد. این شهر را از هر طرف کوههائی که دارای شیب های تند بود در احاطه داشت. خود شهر در جلگه ای واقع بود که حاصل خیزیش را بسیار ستوده اند. رودهای کوچک و جویبارهای زیاد جلگه را آبیاری میکرد. خاک آن بدرجه ای قوت داشت که شخم زدن آن تقریباً لازم نبود جنگلهای وسیع و زیاد هوا را خنک و آب و هوا را معتدل میداشت علاوه بر آن شکارگاههای عالی برای انواع تفریحات و ورزشها آماده بود. بعضی نویسندگان دیگر یونانی نام این شهر را داریوم ضبط کرده اند (مثلاً پلین، تاریخ طبیعی کتاب 6 بند 16). (ایران باستان ج 3 ص 2207). و نیز در همان صفحه چنین آمده: متأسفانه نتوانسته اند محققاً محل دارا را معین کنند. ژوستن گوید در کوه زاپاارته نن واقع است. پلین این محل را آپاورتن نوشته (در نسخه ای زاپاورتن) و شکی نیست که مقصود همان محل بوده، با وجود این محققاً معلوم نیست که نام چه کوهی را چنین ضبط کرده اند ولی از نام آپاورتن ظن قوی این است که این کوه در ابیورد کنونی واقع بوده زیرا ابیورد را باورد هم می گفته اند و باورد همان ’پاارت’ ’یاورت’ زمان قدیم است. پس دارا در گرگان بوده است
یکی از ناحیه های اقلیم ثالث است که اعراب آن را در سال 500 هجری قمری اشغال کرده اند، آلوسی از ابن خلدون آرد: اعراب اقلیم ثالث را از مغرب تا اقصای یمن و مشرق هند برای سکونت برگزیدند و حجاز، یمن، نجد، تهامه و دیگر مراکزی را که در سدۀ پنجم هجری اشغال کردند مانند صحراها و تپه های برقه، قسطنطنیه، زاغا و مغرب آبادان کردند، (بلوغ الارب آلوسی ص 14 بنقل از تاریخ ابن خلدون)
یکی از ناحیه های اقلیم ثالث است که اعراب آن را در سال 500 هجری قمری اشغال کرده اند، آلوسی از ابن خلدون آرد: اعراب اقلیم ثالث را از مغرب تا اقصای یمن و مشرق هند برای سکونت برگزیدند و حجاز، یمن، نجد، تهامه و دیگر مراکزی را که در سدۀ پنجم هجری اشغال کردند مانند صحراها و تپه های برقه، قسطنطنیه، زاغا و مغرب آبادان کردند، (بلوغ الارب آلوسی ص 14 بنقل از تاریخ ابن خلدون)
طبقه ای از ایرانیان در میان اکراد، مرحوم رشید یاسمی آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقۀ ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند، (تاریخ کرد رشید یاسمی ص 98)، و آنان را لهجه ای است بنام زازائی، رجوع به مادۀ زیر شود
طبقه ای از ایرانیان در میان اکراد، مرحوم رشید یاسمی آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقۀ ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند، (تاریخ کرد رشید یاسمی ص 98)، و آنان را لهجه ای است بنام زازائی، رجوع به مادۀ زیر شود