- زأبج (زَءْ بَ)
اخذه بزأبجه، گرفت آن را همه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج العروس). به معنی همه و تمام: و اخذه بزأبجه، گرفت آن را همه. (آنندراج). ابن الاعرابی گوید: همزۀ آن غیر اصلی است و گویا به همین جهت جوهری آنرا نیاورده است. (تاج العروس). رجوع به نشوء اللغه ص 20 و نیز رجوع به زابج و زئبر و زأمج شود
