جدول جو
جدول جو

معنی زامیجی - جستجوی لغت در جدول جو

زامیجی
(جی ی)
منسوب به زامین (شهری در سمرقند) است و نون آن بیاء بدل شده است. سمعانی آرد: در نسبت به زامین گاه ’ج’ بجای ’ن’ زامیجی آید. (از انساب سمعانی، زامینی). و رجوع به زامین و زامینی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
(پسرانه)
رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لاهیجی
تصویر لاهیجی
از مردم لاهیجان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
روز بیست و هشتم از هر ماه خورشیدی، برای مثال چون روز زامیاد نیاری ز می تو یاد؟ / زیرا که خوش تر آید می روز زامیاد (مسعودسعد - مجمع الفرس - زامیاد)، در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر زمین
فرهنگ فارسی عمید
شهری است در ترکستان، (ناظم الاطباء)، و گویا این سخن مبنی بر استنباط خطائی است ناشی از آنچه سمعانی درباره زامین (که شهری است در سمرقند) گوید که: گاه بهنگام نسبت زامیجی به تبدیل ’ن’ به ’ج’ گویند و گرنه شهری بدین نام در ترکستان وجود نداشته است،
لغت نامه دهخدا
جماهربن علی مکنی به ابی بکر متصدی قضاء زامین بود و به سمرقند مهاجرت کرد، در آنجا از عبداﷲ بن محمدشاه سمرقندی نقل حدیث کرد و نوشت، یکی از مشایخ حدیث که ما او را بشربن موسی بن صالح بن شیخ بن عمیره مینامیم از وی روایت حدیث کرده است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(نَ جی ی)
منسوب به زامین بخارا را گاه زامینجی گویند. (از معجم البلدان). و رجوع به زامین و زامیج و زامینی شود
لغت نامه دهخدا
(نی ی)
احمد بن محمد بن یزداد مکنی به ابوسهل است وی اهل ری بود و در زامین اقامت گزید. در راه خراسان با ابوالعباس مستغفری متوفی 432هجری قمری همسفر بود سپس او را ترک کرد و خود به حجازو عراق و موصل رفت و بر طبق گفتۀ مستغفری، زامینی برای وی از ابن مزجی دوست (صاحب) ابی علی موصلی تحصیل اجازه کرد. ابی سهل زامینی در زامین از ابوالفضل الیاس بن خالد و در مرو از ابوالفضل محمد بن حسین حدادی و ابوالهشیم مثنی بن محمد ازدی و در سرخس از ابوعلی زاهربن احمد سرخسی و در موصل از ابوالقاسم نصر بن محمد بن جلیل مزجی و دیگران نقل حدیث کرده است. دوست وی ابوالعباس مستغفری از وی روایت کند و گوید: وی در بخارا بسال 515 هجری قمری درگذشت. (از انساب سمعانی)
الیاس بن خالد بن حکیم مکنی به ابوالفضل منسوب به زامین بخارا و استاد محمد بن اسد بن طاووس زامینی متوفی 415 است. محمد بن اسد در زامین نزد وی استماع حدیث کرده است. (از معجم البلدان). و رجوع به زامینی (احمد بن محمد) شود
لغت نامه دهخدا
(نی ی)
منسوب به زامین (قریه ای در بخارا) و لقب چند تن از روات است. رجوع به زامینی شود
لغت نامه دهخدا
(ی ی)
علی بن ابی سهل بن حمزه مکنی به ابوالحسن و متصدی تدریس در مدرسه سمرقند و از ائمۀ علم حدیث بوده و از علی بن احمد بن ربیع سنکبانی روایت حدیث کرده است. در جمادی الاخر 414 هجری قمری در سمرقند در گذشت و در جاکردیزه بخاک سپرده شد. (از انساب سمعانی)
اسرافیل زاهد منسوب به زامین سمرقند و از مشایخ حدیث و پارسایان است. وی از محمد بن حمدویۀ سمرقندی روایت کرده و از وی عبدالله بن محمدشاه سمرقندی فقیه نقل حدیث کرده است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تامینی
تصویر تامینی
زینهاری منسوب و مربوط به تامین. اقدامات تامینی
فرهنگ لغت هوشیار
خانوادگی مربوط فامیل خانوادگی: تو مرا حبس می کنی آوخ شرم بادت ز ننگ فامیلی. (بهار)، به طور دسته جمعی و خانوادگی: فامیلی به مهمانی رفتیم. یا نام فامیلی. نام خانوادگی شناسنامه. توضیح احتراز از این ترکیب نیمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهیجی
تصویر لاهیجی
منسوب به لاهیجان از مردم لاهیجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیدی
تصویر نامیدی
ناامیدواری، یاس، نومیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی، در آیین زردشتی، ایزد موکل بر زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فامیلی
تصویر فامیلی
خانوادگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
Angularity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
angularité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
hoekigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
açısallık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
角度
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
זוויתיות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
각진 모양
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
keanguleran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
कोणीयता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
угловатость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
Winkligkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
angularidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
angolarità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
angularidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
角度
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
kątowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
кутуватість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زاویگی
تصویر زاویگی
pembejeo za mzunguko
دیکشنری فارسی به سواحیلی