جدول جو
جدول جو

معنی زازرم - جستجوی لغت در جدول جو

زازرم
(زِ)
دهی است از دهستان 5 از بخش هرسین از شهرستان کرمانشاهان. واقع در 8000هزارگزی خاور شهر هرسین و 4000گزی شمال راه هرسین به خرم آباد. واقع در دامنه و سردسیر. زبان اهالی کردی و فارسی. دارای 570 سکنه. آب آن از قنات و چشمه، محصول آن غلات و حبوب و چغندر قند و هندوانه است. این ده به دو قسمت بالا و پائین تقسیم میشود بنام زازرم بالا و زازرم پائین. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). و رجوع به زازرم بالا و زازرم پائین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ زَ)
مخفف آزرم. شرم. حیا، آزمند کردن. (منتهی الارب). طمع کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، فرمانبرداری کردن. گردن نهادن. رام شدن، ازعام ارض، برآمدن اول نبات آن. از زمین برآمدن و روئیدن اول گیاه، ازعام امر، دست دادن کار، ازعام لبن، خوش شدن گرفتن شیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
گربه. قط. سنّور. هرّ، برکندن از جای خود کسی را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
دیهی است از دهستان چالان چولان شهرستان بروجرد در 15هزارگزی جنوب باختری بروجرد و 26500 گزی خاور راه بروجرد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(زِ مِ)
قسمت پائین ده زازرم از بخش هرسین و فاصله آن تا زازرم بالا 17هزار گز است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). و رجوع به زازرم شود
لغت نامه دهخدا
(زِ مِ)
قسمت بالای ده زازرم بخش هرسین و دارای 207 تن سکنه است. فاصله آن تا زازرم پائین یک هزار گز است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5). و رجوع به زازرم شود
لغت نامه دهخدا
از توابع چهاردانگه ی هزارجریب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی