جدول جو
جدول جو

معنی زاریاسپ - جستجوی لغت در جدول جو

زاریاسپ
نام قدیم شهر بلخ است، (از قاموس الاعلام ترکی)، مؤلف ایران باستان آرد: از نویسندگان جدید بعضی نوشته اند که اسکندر در زاریاسپ مجلسی از سرداران ایرانی تشکیل کرد، (ایران باستان ج 2 ص 1721)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زراسپ
تصویر زراسپ
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اریاسب
تصویر اریاسب
(پسرانه)
نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارجاسپ
تصویر ارجاسپ
(پسرانه)
دارنده اسب با ارزش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاریانه
تصویر زاریانه
ناله و زاری، سبب ناله و زاری، آنچه باعث گریه و زاری شود، برای مثال بشنو ای یار از نزاری زار / زاری ما و زاریانۀ ما (نزاری - مجمع الفرس - زاریانه)
فرهنگ فارسی عمید
(زَ اَ)
از کوههای سرحدی ماد و در مشرق کوههای قفقاز:... این حدود ارمنستان در مغرب بود و در شمال مملکت مزبور تا کوههای بزرگ قفقاز بسط می یافت. این کوهها بطرف مشرق بطول حدود مستحکم ماد امتداد یافته بکوه زراسپ میرسد... (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2596)
لغت نامه دهخدا
قصبۀ مرکزی ناحیۀ زغرغ از بلاد سودان، (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
از شهرهای ایران بوده است. مرحوم پیرنیا آرد: که میرآخور تری تخم که در این موقع غائب بود وقتی از قضیۀ کشته شدن آقایش (تری تخم آگاه شد، پدر خود را نفرین کرده و با سپاهیان خود بطرف شهر زاریس شتافت. (ایران باستان ج 2 ص 961)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در یک فرسخی مرو، از آنجا است ابوالرضا بن رجاء زاریانی، (از انساب سمعانی)، و رجوع به معجم البلدان و زاریانی شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ زا اَ)
نام یکی از اتابکان لرستان است که در قرن ششم هجری میزیسته و دراواخر آن قرن به حکومت رسیده و لوای استقلال برافراشته است و پس از وی گروهی از فرزندانش نیز در آن دیارحکومت کردند. (از تاریخ گزیده چ لیدن صص 538-544)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
آریاسپ. پسر اردشیر دوم هخامنشی. (ایران باستان ص 1158)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
سبب و باعث زاری کردن باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) (جهانگیری) :
بشنو ای یار از نزاری زار
زاری ما و زاریانۀ ما.
نزاری قهستانی (از جهانگیری) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ابوالرضا بن رجا منسوب به زاریان مرو و از اتباع تابعین است، وی از عکرمه و عبداﷲ بن یزید و دیگران روایت حدیث کرده است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به زاریان، رجوع به زاریان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
این کلمه به قیاس با سنگباران و گلباران و با عنایت به کلمه بمباردمان فرانسه ساخته شده است، مخفف بمب باران و به معنی بمباردمان فرانسه است. (از یادداشت مرحوم دهخدا). فروریختن بمب بر موضعی از راه هوا و بوسیلۀ هواپیما و غیره. توپ بندی. پرتاب کردن بمب از بالا بر روی زمین. ریختن بمبهای پیاپی به موضعی. (فرهنگ فارسی معین). بمباردمان
لغت نامه دهخدا
(زَ اَ)
از سرداران و نجیب زادگان دوران نوشیروان. (از فرهنگ ولف ص 467)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاریانه
تصویر زاریانه
سبب و باعث ناله و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاریانه
تصویر زاریانه
((نَ یا نِ))
سبب و باعث ناله و زاری
فرهنگ فارسی معین