جدول جو
جدول جو

معنی زاذیک - جستجوی لغت در جدول جو

زاذیک
یکی از قریه های استوا از متعلقات نیشابور، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ ی ی)
نستویه بن عاصم مسعودی مکنی به ابی سعید منسوب به زاذک ماوراءالنهر. وی از طفیل بن زید نسفی روایت دارد و ابراهیم بن احمد مستملی از او روایت حدیث کرده است. (از انساب سمعانی). و رجوع به زاذک شود
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
منسوب به قریۀ زاذک. (انساب سمعانی). و رجوع به زاذک شود
لغت نامه دهخدا
از بزرگان ایران در اواخر عهد ساسانی است، طبری آرد: پس از کشته شدن فیروزبن مهران بخشش نوادۀ کسری) زاذی که از بزرگان بود به نصیبین (در مغرب) شتافت و فرخزاد (یکی از نواده های کسری) را که از هنگام کودکی که شیرویه برادران خود را میکشت، بدست زاذی در آنجا در قلعه ای بنام حصن الحجاره (قلعۀ سنگی) پنهان شده بود، به طیسبون برد و فرمانروائی او را استوار ساخت، (تاریخ طبری چ نلدکه ج 2 ص 1066)
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
یکی از قراء کس از بلاد ماوراءالنهر و از آنجا است زاذکی. (ازانساب سمعانی) (از معجم البلدان). و رجوع به زاذکی شود
قریه ای است در طوس خراسان که آن را زانک نیز گویند. (معجم البلدان از سمعانی)
لغت نامه دهخدا