عبیدالله بن احمد بن محمد مکنی به ابی بکر. استاد و فقیه منسوب به زاذقان. شیرویه گوید: وی در ماه صفر 444 بر ما وارد گردید و بسیار پارسایی و زهد میکرد و بسیار ثقه و زاهد و پارسا بود. (از معجم البلدان)
عبیدالله بن احمد بن محمد مکنی به ابی بکر. استاد و فقیه منسوب به زاذقان. شیرویه گوید: وی در ماه صفر 444 بر ما وارد گردید و بسیار پارسایی و زهد میکرد و بسیار ثقه و زاهد و پارسا بود. (از معجم البلدان)
عبیداﷲ بن ابی احمد عاصم بن محمد الشاذمانی الحنیفی مکنی به ابوسعد، وی از ابوالحسن علی بن الحسن الداودی حدیث شنیده است، و ابوالقاسم هبهاﷲ بن عبدالوارث الشیرازی از او روایت کرده، او پس از سال 480 هجری قمری درگذشت، (انساب سمعانی)
عبیداﷲ بن ابی احمد عاصم بن محمد الشاذمانی الحنیفی مکنی به ابوسعد، وی از ابوالحسن علی بن الحسن الداودی حدیث شنیده است، و ابوالقاسم هبهاﷲ بن عبدالوارث الشیرازی از او روایت کرده، او پس از سال 480 هجری قمری درگذشت، (انساب سمعانی)
ربیع مکنی به ابوالحصیب فرزند سلیمان بن فتح، از زبدقان (قریه ای از عربان) است. سلفی از او شعری روایت کند. (از معجم البلدان). رجوع به زبدقان شود سعدالله مکنی به ابوالوفاء فرزند فتح شاعر است و سلفی بواسطۀ ابوالخیر سلامه بن المفرج تمیمی رئیس عربان از او نقل (شعر) کند. (از معجم البلدان)
ربیع مکنی به ابوالحصیب فرزند سلیمان بن فتح، از زبدقان (قریه ای از عربان) است. سلفی از او شعری روایت کند. (از معجم البلدان). رجوع به زبدقان شود سعدالله مکنی به ابوالوفاء فرزند فتح شاعر است و سلفی بواسطۀ ابوالخیر سلامه بن المفرج تمیمی رئیس عربان از او نقل (شعر) کند. (از معجم البلدان)
منسوب به زاذان نام خاندان زاذانی است که نسبت ایشان به زاذان کندی (ابی عمرو میرسد این خاندان ساکن قزوین بوده اند و چندین عالم و محدث از میان ایشان برخاسته است. (انساب سمعانی). و رجوع به زاذان ابی عمرو زاذان ابی عبداﷲ و زادانی در این لغت نامه شود
منسوب به زاذان نام خاندان زاذانی است که نسبت ایشان به زاذان کندی (ابی عمرو میرسد این خاندان ساکن قزوین بوده اند و چندین عالم و محدث از میان ایشان برخاسته است. (انساب سمعانی). و رجوع به زاذان ابی عمرو زاذان ابی عبداﷲ و زادانی در این لغت نامه شود
مسروربن مغیره مکنی به ابی عامر، برادرزادۀ منصور بن زاذان اصلش بصری در واسط اقامت داشته، وی از عماربن منصور و ابوسعد احمد بن داود از وی نقل حدیث کرده است، ابن ابی حاتم از پدرش نقل کرده که وی از مشایخ است، (انساب سمعانی)، مسرور ومنصور از اولاد یکی از غلامان ابی عقیل ثقفی بوده اند، (از تاج العروس)، و رجوع به زاذان در لغت نامه شود زاذان بن عبدالله پدر عبدالله و جد عمر (ابوحفص زاذانی است. (ازانساب سمعانی). و رجوع به زاذانی عمر ابوحفص شود
مسروربن مغیره مکنی به ابی عامر، برادرزادۀ منصور بن زاذان اصلش بصری در واسط اقامت داشته، وی از عماربن منصور و ابوسعد احمد بن داود از وی نقل حدیث کرده است، ابن ابی حاتم از پدرش نقل کرده که وی از مشایخ است، (انساب سمعانی)، مسرور ومنصور از اولاد یکی از غلامان ابی عقیل ثقفی بوده اند، (از تاج العروس)، و رجوع به زاذان در لغت نامه شود زاذان بن عبدالله پدر عبدالله و جد عمر (ابوحفص زاذانی است. (ازانساب سمعانی). و رجوع به زاذانی عمر ابوحفص شود
ابوالفتح محمد بن ابی حنیفه النعمان بن محمد بن ابی عاصم بالقانی معروف به ابوحنیفه از علمای متفنن بود و عادت به شرب مسکر داشت، (از لباب الانساب ج 1 ص 91)، ابومظفر عبدالرحیم بن ابی سعد سلمانی ازو نام برده است، (از معجم البلدان)
ابوالفتح محمد بن ابی حنیفه النعمان بن محمد بن ابی عاصم بالقانی معروف به ابوحنیفه از علمای متفنن بود و عادت به شرب مسکر داشت، (از لباب الانساب ج 1 ص 91)، ابومظفر عبدالرحیم بن ابی سعد سلمانی ازو نام برده است، (از معجم البلدان)
احمد بن خلیل بن منصور معروف به ابن خالویه. وی به عراق و شام شد و از قتیبه بن سعید و هارون بن سعید و ابومروان عثمانی و دیگران حدیث نوشت. از وی محمد بن علی بن طرخان صالقانی روایت کند. (الانساب سمعانی) (معجم البلدان) محمد بن علی بن طرخان. ازاحمد بن خلیل صالقانی روایت کند. (الانساب سمعانی)
احمد بن خلیل بن منصور معروف به ابن خالویه. وی به عراق و شام شد و از قتیبه بن سعید و هارون بن سعید و ابومروان عثمانی و دیگران حدیث نوشت. از وی محمد بن علی بن طرخان صالقانی روایت کند. (الانساب سمعانی) (معجم البلدان) محمد بن علی بن طرخان. ازاحمد بن خلیل صالقانی روایت کند. (الانساب سمعانی)
منسوب به طالقان، نوعی جامۀ ابریشمی است که آن را اللبود الطالقانیه نامند و در طالقان خراسان ساخته میشود. (یعقوبی ص 65 ج 2). ابریشم مزبور از نوع ابریشم چین نیست بلکه از ابریشم مغرب است و ارزش آن از ابریشم چین کمتر و برابر با ابریشم مغرب باشد. (لطایف ثعالبی صص 128- 127) معهذاشهرت آن در حدود مغرب بیشتر است. (دزی ج 2 ص 19)
منسوب به طالقان، نوعی جامۀ ابریشمی است که آن را اللبود الطالقانیه نامند و در طالقان خراسان ساخته میشود. (یعقوبی ص 65 ج 2). ابریشم مزبور از نوع ابریشم چین نیست بلکه از ابریشم مغرب است و ارزش آن از ابریشم چین کمتر و برابر با ابریشم مغرب باشد. (لطایف ثعالبی صص 128- 127) معهذاشهرت آن در حدود مغرب بیشتر است. (دزی ج 2 ص 19)
از خاندانهای قدیم ایرانی در نجف اند و جد ایشان سید حسن معروف به میرحکیم پسر سیدعبدالحسین است که از شاگردان مجلسی در اصفهان و ابن الوندی در کاظمین بوده است. و شیخ علی حزین (متوفی 1183) و آقا احمد کرمانشاهی بر او تلمذ نموده اند. ایشان احوال وی درتاریخ حزین یاد کرده و دومین او را در ’مرآت الاحوال’ آورده است. از فرزندان این مرد دانشمندانی در قرن سیزدهم در نجف سکونت داشته اند مانند سید احمد بن الحسین بن الحسن میرحکیم که ترجمه احوالش در کرام البرره (ص 84) آمده است و سید باقر بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن میرحکیم که ترجمه اش در همان کتاب (ص 180) آمده است و سید جعفر بن علی بن حسین بن حسن میرحکیم نیز در همان کتاب (ص 265) و سید جواد بن محمد بن علی بن حسن میرحکیم در همان کتاب (ص 289) و سید حسن بن محمد بن علی بن حسن میرحکیم که در همان کتاب (ص 352) یاد شده است
از خاندانهای قدیم ایرانی در نجف اند و جد ایشان سید حسن معروف به میرحکیم پسر سیدعبدالحسین است که از شاگردان مجلسی در اصفهان و ابن الوندی در کاظمین بوده است. و شیخ علی حزین (متوفی 1183) و آقا احمد کرمانشاهی بر او تلمذ نموده اند. ایشان احوال وی درتاریخ حزین یاد کرده و دومین او را در ’مرآت الاحوال’ آورده است. از فرزندان این مرد دانشمندانی در قرن سیزدهم در نجف سکونت داشته اند مانند سید احمد بن الحسین بن الحسن میرحکیم که ترجمه احوالش در کرام البرره (ص 84) آمده است و سید باقر بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن میرحکیم که ترجمه اش در همان کتاب (ص 180) آمده است و سید جعفر بن علی بن حسین بن حسن میرحکیم نیز در همان کتاب (ص 265) و سید جواد بن محمد بن علی بن حسن میرحکیم در همان کتاب (ص 289) و سید حسن بن محمد بن علی بن حسن میرحکیم که در همان کتاب (ص 352) یاد شده است