دروازه ای بوده است در ری و یکی از محله های آن شهر بدین نام شهرت داشته است. در راحهالصدور بنقل از دمیهالقصر آمده است: محمد بن حسول وزیر از نویسندگان ارجمند است و بر انواع فضل دست دارد. وی را در خانه اش واقع در درب (دروازه) زامهران ملاقات کردم. (راحه الصدور به تصحیح اقبال چ لیدن ص 481). و رجوع به زادمهران شود
دروازه ای بوده است در ری و یکی از محله های آن شهر بدین نام شهرت داشته است. در راحهالصدور بنقل از دمیهالقصر آمده است: محمد بن حسول وزیر از نویسندگان ارجمند است و بر انواع فضل دست دارد. وی را در خانه اش واقع در درب (دروازه) زامهران ملاقات کردم. (راحه الصدور به تصحیح اقبال چ لیدن ص 481). و رجوع به زادمهران شود
داروئی است که آن تریاک باشد یعنی خاصیت پازهر دارد و در نوشداروها داخل کنند. (برهان قاطع). نام داروئی است که آن تریاک باشد. (فرهنگ جهانگیری). داروئی است که در نوشدارو کنند. (لغت فرس اسدی ص 298) (فرهنگ اوبهی). داروئی است در نوشدارو. (آنندراج). در بحر الجواهر ذیل کلمه رامهران (براء مهمله) آمده است: دوائی است هندی و خاصیتش آن است که اعضای تناسل را نفع می بخشد: نزد آن شاه زمین کردش پیام داروئی فرمای زامهران بنام. رودکی (در کلیلۀ منظوم). به داروئی اشارت کرد که آن را زامهران خوانند. (کلیله و دمنه). ورجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی، رامهران و نیز رجوع به زامهران صغیر و زامهران کبیر و زامهرون در همین لغت نامه شود
داروئی است که آن تریاک باشد یعنی خاصیت پازهر دارد و در نوشداروها داخل کنند. (برهان قاطع). نام داروئی است که آن تریاک باشد. (فرهنگ جهانگیری). داروئی است که در نوشدارو کنند. (لغت فرس اسدی ص 298) (فرهنگ اوبهی). داروئی است در نوشدارو. (آنندراج). در بحر الجواهر ذیل کلمه رامهران (براء مهمله) آمده است: دوائی است هندی و خاصیتش آن است که اعضای تناسل را نفع می بخشد: نزد آن شاه زمین کردش پیام داروئی فرمای زامهران بنام. رودکی (در کلیلۀ منظوم). به داروئی اشارت کرد که آن را زامهران خوانند. (کلیله و دمنه). ورجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی، رامهران و نیز رجوع به زامهران صغیر و زامهران کبیر و زامهرون در همین لغت نامه شود
داروی مرکبی است از ساخته های یکی از پزشکان ایران. (از ضریر انطاکی ص 170). داروی هندی است و گفته شده است آن اسم پزشک هندی است که آن معجون را ساخته است. این دارو اثرش بر اعضای تناسلی است. (از بحر الجواهر). احتمال دارد تصحیف زامهران باشد. رجوع به زامهران در همین لغت نامه شود
داروی مرکبی است از ساخته های یکی از پزشکان ایران. (از ضریر انطاکی ص 170). داروی هندی است و گفته شده است آن اسم پزشک هندی است که آن معجون را ساخته است. این دارو اثرش بر اعضای تناسلی است. (از بحر الجواهر). احتمال دارد تصحیف زامهران باشد. رجوع به زامهران در همین لغت نامه شود