جدول جو
جدول جو

معنی زادمهران - جستجوی لغت در جدول جو

زادمهران
(مِ)
یکی از محله های ری بوده است: نه هر که از محلتهای ری ساکن زادمهران... باشد رافضی بود. (کتاب النقض رازی ص 105)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زامهران
تصویر زامهران
پادزهر، نوشدارو، دارویی که برای دفع سم به کار می بردند، دارویی که برای دفع سم، اصلاح حرکات کلیه و مثانه و دفع سنگ کلیه و مثانه به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
دروازه ای بوده است در ری و یکی از محله های آن شهر بدین نام شهرت داشته است. در راحهالصدور بنقل از دمیهالقصر آمده است: محمد بن حسول وزیر از نویسندگان ارجمند است و بر انواع فضل دست دارد. وی را در خانه اش واقع در درب (دروازه) زامهران ملاقات کردم. (راحه الصدور به تصحیح اقبال چ لیدن ص 481). و رجوع به زادمهران شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
داروئی است که آن تریاک باشد یعنی خاصیت پازهر دارد و در نوشداروها داخل کنند. (برهان قاطع). نام داروئی است که آن تریاک باشد. (فرهنگ جهانگیری). داروئی است که در نوشدارو کنند. (لغت فرس اسدی ص 298) (فرهنگ اوبهی). داروئی است در نوشدارو. (آنندراج). در بحر الجواهر ذیل کلمه رامهران (براء مهمله) آمده است: دوائی است هندی و خاصیتش آن است که اعضای تناسل را نفع می بخشد:
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی فرمای زامهران بنام.
رودکی (در کلیلۀ منظوم).
به داروئی اشارت کرد که آن را زامهران خوانند. (کلیله و دمنه). ورجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی، رامهران و نیز رجوع به زامهران صغیر و زامهران کبیر و زامهرون در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
قنات دامهران. از توابع وازکرود قم. (تاریخ قم ص 137)
لغت نامه دهخدا
داروی مرکبی است از ساخته های یکی از پزشکان ایران. (از ضریر انطاکی ص 170). داروی هندی است و گفته شده است آن اسم پزشک هندی است که آن معجون را ساخته است. این دارو اثرش بر اعضای تناسلی است. (از بحر الجواهر). احتمال دارد تصحیف زامهران باشد. رجوع به زامهران در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
مغنیۀ مشهور و او را با محمد بن حسن بن جمهور کاتب قمی نوادری است. (معجم الادباء یاقوت ج 6 ص 498)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زامهران
تصویر زامهران
دارویی است که خاصیت پاد زهر دارد و در نوشداروها داخل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زامهران
تصویر زامهران
((مَ))
پادزهر، نوشدارو
فرهنگ فارسی معین