تصحیف زآنب با نون بمعنی قواریر (شیشه ها). (از اقرب الموارد). شیشه ها. واحد ندارد. (آنندراج). و گفته شده واحد آن زئناب است. (از اقرب الموارد). رجوع به زآنب و زئناب شود
تصحیف زآنب با نون بمعنی قواریر (شیشه ها). (از اقرب الموارد). شیشه ها. واحد ندارد. (آنندراج). و گفته شده واحد آن زئناب است. (از اقرب الموارد). رجوع به زآنب و زئناب شود
موی ریزۀ زرد. (منتهی الارب). موی زرد خرد را میگویند. (ترجمه قاموس). زغب. (قاموس) (اقرب الموارد). موی ریزۀ زرد و زغب. (ناظم الاطباء). درازی و انبوهی موی مردم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). در ما یعنی درانسان بسیاری موی در اوست. (ترجمه قاموس). در مردم بسیاری و درازی موی است. (تاج العروس). درازی و انبوهی موی مردم. (ناظم الاطباء) (آنندراج). زبب مصدر ازب ّ است و بمعنی بسیاری موی ذراعین و ابروها و چشمها و ج، زب ّ است. ابن سیده گوید: زبب در مردم فراوانی و درازی موی است. و برخی گفته اند: زبب در مردم فراوانی موی گوشها و ابروان است. (لسان العرب) ، انبوهی موی روی شترو موی زیر زنخ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فراوانی موی روی و عثنون، موی زیر زنخ شتر راگویند. (اقرب الموارد) (تاج العروس). مؤلف ترجمه قاموس آرد: زبب در شتر زیادتی موی روی او است و زیادتی عثنون و آن مویهای دراز است در زیر حنک شتر و زبب بمعنی عثنون در سایر کتب مذکور نیست و ظاهر این است که عیون باشد و تصحیف کرده باشند و عثنون خوانده باشند و در تهذیب میگوید که بسیاری از موی رو و ابروها و چشمها است و همچنین است در محیط ابن عباد و اساس زمخشری. (شرح قاموس)
موی ریزۀ زرد. (منتهی الارب). موی زرد خرد را میگویند. (ترجمه قاموس). زغب. (قاموس) (اقرب الموارد). موی ریزۀ زرد و زغب. (ناظم الاطباء). درازی و انبوهی موی مردم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). در ما یعنی درانسان بسیاری موی در اوست. (ترجمه قاموس). در مردم بسیاری و درازی موی است. (تاج العروس). درازی و انبوهی موی مردم. (ناظم الاطباء) (آنندراج). زبب مصدر اَزَب ّ است و بمعنی بسیاری موی ذراعین و ابروها و چشمها و ج، زُب ّ است. ابن سیده گوید: زبب در مردم فراوانی و درازی موی است. و برخی گفته اند: زبب در مردم فراوانی موی گوشها و ابروان است. (لسان العرب) ، انبوهی موی روی شترو موی زیر زنخ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). فراوانی موی روی و عثنون، موی زیر زنخ شتر راگویند. (اقرب الموارد) (تاج العروس). مؤلف ترجمه قاموس آرد: زبب در شتر زیادتی موی روی او است و زیادتی عثنون و آن مویهای دراز است در زیر حنک شتر و زبب بمعنی عثنون در سایر کتب مذکور نیست و ظاهر این است که عیون باشد و تصحیف کرده باشند و عثنون خوانده باشند و در تهذیب میگوید که بسیاری از موی رو و ابروها و چشمها است و همچنین است در محیط ابن عباد و اساس زمخشری. (شرح قاموس)