جدول جو
جدول جو

معنی ریگان - جستجوی لغت در جدول جو

ریگان
نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش فهرج شهرستان بم، واقع در جنوب خاوری فهرج، حدود شمال: دهستان برج اکرم، خاور: شهرستان زاهدان، جنوب: شهرستان جیرفت، باختر: دهستان گنیگی، منطقه ای است جلگه و دارای آب و هوای گرمسیر مالاریایی، آب زراعتی و مشروبی از قنوات و محصول عمده آنجا غلات، پنبه، حنا، لبنیات، خرما و انواع مرکبات وصنایع دستی زنان قالیچه و گلیم و کرباس بافی است، دارای 52 آبادی و در حدود هفت هزار تن سکنه است، مرکزآن رحمت آباد است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، 232 تن سکنه دارد، آب آن از قنات و محصول عمده آنجا غلات و بنشن و پنبه است، طایفۀ گرگ علی در این ده ساکنند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریحان
تصویر ریحان
(دخترانه)
گیاهی علفی، کاشتنی، و معطر از خانواده نعناع، هر گیاه خوشبو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریکان
تصویر ریکان
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی جهرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دریگان
تصویر دریگان
یک سوم هر برج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریزان
تصویر ریزان
ریزنده، درحال ریختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریحان
تصویر ریحان
از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، شاه اسپرغم، شاه اسپرم، شاه سپرغم، شاه پرم، اسفرغم، ضیمران، اسفرم، اسپرم، ضومران، سپرهم، سپرم، نازبو، اسپرغم، شاه سپرم، شاسپرم، ونجنک، سپرغم
هر گیاه سبز و خوشبو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
چیزی که بدون پرداخت پول یا بدون رنج و زحمت به دست آید، مفت، مجانی، کنایه از صمیمی، بدون دریافت حق الزحمه، راهگان، چیزی که در راه پیدا کنند، کنایه از پست، بی ارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریعان
تصویر ریعان
اول و بهترین چیزی، بهترین موقع و موسم چیزی مثلاً ریعان شباب
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
دریجان. ادرجان. به تلفظ کاف در هندوی نزدیک به گاف فارسی، مرکب است از دو کلمه ’دری’ که به تبدیل دال و تاء اصلش تری است به معنی سه، و کانا به معنی بخش و بهر. بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند (چ اروپا ص 307) می نویسد: ثم الا ثلات و تسمی دریکان و لافائده فی ذکرها لانها تسمی عندنا دریجانات بعینها. (التفهیم حاشیۀ ص 404). و هم او در التفهیم (ص 404) گوید دریگان چیست ؟ هم سیک برجهااند نزدیک هندوان و مردمان ما آن را دریجان خوانند و خداوندانشان بخلاف وجوه، که نخستین دریجان از هر برجی خداوندش را باشد، و دوم خداوند پنجم برج را از او، و سوم خداوند نهم را’ و آنگاه جدول مربوط به خداوندان وجوه و دریگان را آورده است - انتهی. نوعی از اعمال و اشکال نجومی باشد و معرب آن دریجان است. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). در اصطلاح احکامی، تقسیم هریک برج به سه قسمت و دادن قسمت اولی را به صاحب برج و دوم را به صاحب برج دیگر که از آن مثلثه است و سوم را به صاحب برج دیگر آن مثلثه. مثلاً قسمی از حمل را به مریخ که صاحب برج حمل است دهندو دوم را به شمس که صاحب برج اسد و از مثلثۀ ناری است و سوم را به مشتری که صاحب برج قوس و از همان مثلثه است. (یادداشت مرحوم دهخدا). قانونی است در هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را به سه طبقه تقسیم کنند. سه یک برجها نزد هندوان. و رجوع به دریجان شود
لغت نامه دهخدا
(گِ مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه ارداک شهرستان مشهد، واقع در 63 هزارگزی شمال باختری مشهد و 4 هزارگزی شمال راه شوسۀ مشهد به قوچان. هوای آن معتدل، دارای 463 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات چغندر کنجد و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی و راه آن اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دریگان
تصویر دریگان
صور و اشکال فلکی
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز مفت و جمله که آن را عوض بدلی نباید داد، هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
شیوه ای در نوشتن، فرزند، آسایش، فراوانی، ونجنک ونجنک را همی نمونه کند در گلستان به زلف ونجنکی (ناصرخسرو) شاد اسپرم سپرغم پارنبوی نازبویه، روزی (رزق) هر گیاه خوشبو اسپرغم اسپرم، گیاهی است علفی است از تیره نعنایان که یکساله و معطر است و دارای ساقه ای منشعب از قاعده میباشد. ارتفاعش 25 تا 30 سانتیمتر است برگهایش متقابل سبز شفاف و بیضوی و کمی دندانه دار و گلهایش معطر و به رنگهای سفید و گلی و گاهی بنفش و مجتمع بطور فراهم در کنار برگهای انتهایی ساقه قرار دارند صعتر هندی حبق ریحانی نازبویه، رزق روزی، رحمت، یکی از خطوط اسلامی، (تصوف) اثر ریاضت که در سالک پیدا شود نوری که به سبب تصفیه و ریاضت حاصل شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریعان
تصویر ریعان
بهاد اول هر چیز و بهترین آن بهترین موسم: ریعان شباب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریضان
تصویر ریضان
جمع روضه، روادها مرغزارها بستان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریحان
تصویر ریحان
((رَ یا رِ))
هر گیاه خوشبو، اسپرغم، از سبزی های خوردنی با ساقه نازک و برگ های پهن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریعان
تصویر ریعان
((رَ یَ))
اول هر چیز و بهترین آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
((یِ))
مفت، مجانی، باطل، بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریزگان
تصویر ریزگان
جزئیات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
مجانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
Gratis
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
חינם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
निःशुल्क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratis
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
免费的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
darmowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
безкоштовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
kostenlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
бесплатный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
無料の
دیکشنری فارسی به ژاپنی