جدول جو
جدول جو

معنی ریمیا - جستجوی لغت در جدول جو

ریمیا
یونانی ک دانش نیرنگ (شعبده) یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست علم شعبده
فرهنگ لغت هوشیار
ریمیا
یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدما است، علم شعبده
تصویری از ریمیا
تصویر ریمیا
فرهنگ فارسی معین
ریمیا
علمی که به وسیلۀ آن می توان چیزی را خلاف واقع و غیر از آنچه هست نمایش داد، نوعی شعبده
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیمیا
تصویر کیمیا
(دخترانه)
اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یرمیا
تصویر یرمیا
(پسرانه)
ارمیا، بزرگ داشته شده نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کیمیا
تصویر کیمیا
شیمی
فرهنگ واژه فارسی سره
یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آن چه مخالف عادت بود یا منع آن چه موافق عادت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیمیا
تصویر لیمیا
از علوم خفیه، علم طلسمات
فرهنگ فارسی عمید
عملی است مشهور نزد اهل صنعت که بسبب امتزاج و روح و نفس، اجساد ناقصه را به مرتبه کمال رسانند و در اصطلاح قدما ماده ای که بوسیله آن بتوان مس را تبدیل به زر کرد و آنرا اکسیر هم گفته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تازی گشته دانش نیرنگ (نیرنگ طلسم) یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست علم طلسمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمیا
تصویر سیمیا
علم حروف، علم طلسم و جادو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیمیا
تصویر کیمیا
ماده ای که به عقیده قدما می توانست مس را تبدیل به طلا کند، مکر و حیله، عشق، عاشقی، هر چیز نادر و نایاب، دست نیافتنی، در تصوف نظر پیرو مرشد کامل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیمیا
تصویر لیمیا
علم طلسمات، یکی از علوم خفیه
فرهنگ فارسی معین
در قدیم صاحبان این علم برای حروف طبایعی مرموز قائل شده و مدعی بودند که به وسیلۀ حروف و اسما می توان در عالم طبیعت تصرف کردن یا آنکه در قوۀ تخیل و تصور دیگران نفوذ کرد و چیزهایی را که وجود ندارد در نظر آنان مجسم ساخت، علم حروف، علم اسرار حروف، علم طلسم و جادو، علم مجسم ساختن چیزهای موهوم در نظر دیگران، چشم بندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کیمیا
تصویر کیمیا
در باور قدما ماده ای فرضی که به وسیلۀ آن می توان هر فلز پست مانند مس را تبدیل به زر کرد، اکسیر،
کنایه از هر چیز نادر و کمیاب، شیمی، در تصوف کنایه از مرشد کامل، کنایه از مکر، حیله، تدبیر، افسون، فریب، برای مثال نکشتم نرفتم به راه نیا / کنون ساخت بر من چنین کیمیا (فردوسی - ۱/۲۱۷)
کیمیای سعادت: کنایه از مایۀ خوشبختی، برای مثال دریغ و درد که تا این زمان ندانستم / که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق (حافظ - ۶۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریما
تصویر ریما
(دخترانه)
اسم مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی