جدول جو
جدول جو

معنی ریلکه - جستجوی لغت در جدول جو

ریلکه
(کِ)
رینر ماریا. نویسندۀ اتریشی (1875- 1926 میلادی). وی مدتی از عمر خود را در نظام گذرانید و به روسیه و بالکان سفر کرد و اولین اثر خود را به نام ’کتاب ساعات’ در سال 1906 میلادی و دومین مجموعۀ اشعارش رابه نام ’اشعار نو’ در 1907 میلادی منتشر کرد و در سال 1913 میلادی قسمت اول و در 1922 میلادی قسمت دوم قطعۀ معروف ’اککین’ را به نظم درآورد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 112 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و توتون است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ کَ)
کیلجه. (المعرب جوالیقی ص 292). رجوع به کیلجه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 20 هزارگزی جنوب کوزران با 250 تن سکنه. آب آن از چاه و چشمه و راه آن مالرو است. در سه محل به نامهای میلکه بوچان، شیرخان و باقر به فاصله دو هزارگز واقع شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یَ کَ)
پوست پارۀ خرد از اسب که یک طرف آن از کبد برآمده و بن آن به اعلای کبد مستقر است. یکی ریکتان. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ریلکس
تصویر ریلکس
((لَ))
آرام و بدون دغدغه
فرهنگ فارسی معین