جدول جو
جدول جو

معنی ریزبافت - جستجوی لغت در جدول جو

ریزبافت
(غَ / غِ تَ / تِ)
ریزباف، بافته ای که با تارهای باریک و فاصله کم بافته شده باشد، صفیق، (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریزبار
تصویر ریزبار
ابری که باران ریز فرومی ریزد، ریزبارنده، باران تند با قطره های ریز
فرهنگ فارسی عمید
که ریز ببافد، که با تارهای باریک و فاصله بسیار کم ببافد، (از یادداشت مؤلف)،
پارچه یا فرش ریزبافته شده، ریزبافت، رجوع به ریزبافت شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا تَ / تِ)
که نیک و پر بافته باشد: ثوب شبعالغزل، جامۀ سیربافت بسیارریسمان، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
باران تند با دانه های ریز، (لغات فرهنگستان) (از فرهنگ فارسی معین)، ابری که باران ریز فروریزد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
ریافه. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریافه شود
لغت نامه دهخدا
پیمانه ای معادل شش یک اردب و معادل چهار صاع است، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ریزبار
تصویر ریزبار
((ص فا. اِ))
ابری که باران ریز فرو ریزد، باران تند دارای قطرات ریز
فرهنگ فارسی معین