جدول جو
جدول جو

معنی ریخیز - جستجوی لغت در جدول جو

ریخیز
چوبی که گاوآهن را بدان نصب کرده و آن رابر خیش بسته زمین را شیار کنند، (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج)، چوب گاوآهن، (از شعوری ج 2 ص 18)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ)
چوب بن خیش که آهنی که سکه خوانند بر سر آن کنند. و این کلمه را زنجیر نیز خوانند و زنخیر نیز آمده (به زای معجمه در اول و رای مهمله در آخر). والله اعلم. (فرهنگ رشیدی). رجوع به رنجین شود
لغت نامه دهخدا
(ری)
ریواس. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از برهان) ، مکر و حیله. دغا. ریو. (ناظم الاطباء) (ازآنندراج) (از برهان). رجوع به ریواس و ریویج شود
لغت نامه دهخدا
منسوب است به ریخ که موضعی است به خراسان، از آن ناحیه است محمد بن قاسم بن حبیب صفار و اولاد او که محدثانند، (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا