- ریال
- یکنوع پول مسکوک که سابقا در ایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنجشاهی بوده است
معنی ریال - جستجوی لغت در جدول جو
- ریال
- واحد پول ایران
- ریال
- واحد پول ایران، برابر با یک دهم تومان، واحد پول عربستان، عمان، قطر و یمن، در دورۀ قاجار، واحد پول معادل یک قران و پنج شاهی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنجیره
فشارده فشرده، سرخ، گونه زرد، رنگ می
پیاپی، مسلسل
مجموعه ای که جزءبه جزء عرضه شود
تخته ایست از هفت جوش که چون زمانی از ساعت بگذرد و گری که پنگان است در آب نشیند چوبی بر آن تخته هفت جوش زنند تا صدایی کند مردم دانند که چه مدت از روز یا شب گذشته و این امر هنوز در هندوستان معمول است
((س))
فرهنگ فارسی معین
آن چه مجموعه ای را بسازد یا متعلق به مجموعه ای باشد، زنجیره (واژه فرهنگستان)، پشت سر هم، مسلسل، به صورت سری
تخته ای فلزی که به جای ساعت به کار می رفته و وقتی پیمانه در آب فرو می رفته با میله ای به آن می نواخته اند
همسر
آبگون
پندار، گمان
جمع رجل، مردان، مردان بزرگ
پالان دوز
ناکس پست فرومایه
رخال، جمع رخل، بره های ماده
آب بینی
سبزی فروش گندنا فروش تره فروش
آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
ریگها کسی که رمل می اندازد، فالبین
جمع رقله، خرمابنان بلند کویکان بلند
مطلق مربا، مربایی که از دوشاب پزند:) او را که عفت تو شایع است... و لذت ریچار تو معلوم... (روضه العقول)، مربا یا خوراکی که از چند چیز که از سازند، هر چیز که از شیر گوسفند پزند، هر سخن در هم و بر هم کلام نامربوط لیچار ریچال
شیر بیشه، گیاه مالیده، پیر ناتوان، گرگ، دزد شیر اسد، گرگ ذئب جمع رآبل رآبیل ریابیل
سیراب، تر و تازه، فراوانی سیراب مقابل عطشان، تر و تازه شاداب جمع رواء
افزون شدن، فراوان گشتن
جمع ریطه، رگوها رگوگ ها چادرها که زنان بر خود کشند
جمع روضه، مرغزارها روادها بوستان ها جمع روضه باغها
جمع ریش، پرهای مرغ جامه پاکیزه، فراخی سال
می، شبانگاه، جمع ریح، بادها جمع ریح بادها. یا ریاح احشا روماتیسم احشائی. یا ریاح طیاری روماتیسم
به نیکوکاری تظاهر کردن خود را پاکدامن جلوه دادن، دورویی نفاق، (تصوف) ترک اخلاص است در عمل باآنکه غیر خدا را لحاظ کند (کشاف 606: 1)
باریک و لاغر و نحیف