جدول جو
جدول جو

معنی رگناک - جستجوی لغت در جدول جو

رگناک
(رَ)
پررگ. درشت رگ. آنچه یا آنکه رگ بسیار دارد. سطبر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روناک
تصویر روناک
(دخترانه)
روشن
فرهنگ نامهای ایرانی
(رَ)
درشت رگی و سطبری:
بصد مغاک به رگناکی و مغنده سری
چکندر و گزری نیست کآن برابراو.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
توأم با مرگ. مرگ آور
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رنگین. ملون. رجوع به رنگین شود:
سنبل بخشایش از او تابناک
لالۀ آمرزش از او رنگناک.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ریگی، جایی که دارای ریگ باشد، (ناظم الاطباء) : دمث، جای نرم ریگناک، نهر سهل، جوی ریگناک، (منتهی الارب)، زراغن و زراغنگ، زمین ریگناک، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا