- رکع
- خم کردن، نیازمند شدن، لغزیدن، به روی در افتادن
معنی رکع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خمش و خاست ها خم خاست، مغاک
هر قیامی از نماز که رکوعی در آن داخل باشد
هر قیام از نماز که رکوع هم در آن باشد، یک بار رکوع در نماز
((رَ عَ))
فرهنگ فارسی معین
مجموع حالت نمازگزار از قیام (ایستادن)، رکوع (پشت خم کردن)، سجده (پیشانی بر زمین نهادن)، توأم با قرائت (در دو رکعت اول) یا تسبیح (در رکعت سوم به بعد) و اذکار مربوط، هر قیام از نماز که در آن رکوع باشد
مرد کوتاه
پایه، ستون
چهارک
خم شونده، رکوع کننده
انتظار کشیدن چهار یک چیزی، یک چهارم، ربع دانگ
بازگشتن، برگشت، برگردیدن از چیزی، و بمعنی سود و منفعت
فراخزیستی، لنگر انداختن و کنگر خوردن ماندن با خوشی فراخزی، گیاه به اندازه
چایمان، گای
شیرخودن، مکیدن شیر از پستان مادر
در نشاندن، سخت خستن، فرو بردن نیزه، آراستن کبتو بچه کبت (زنبور عسل) لاغر سرین شدن
بازداشتن
منحنی شدن از پیری، پشت خم دادن، خم شدن در نماز بطوری که دستها به سر زانو برسد
جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
جز اعظم هر شیی، کرانه هر چیزی، امر بزرگ
ابر انبوه
گندنا تره، گندنا خواری، لگد زدن، سم کوفتن ستور
تازاندن دواندن، دویدن، لگد زدن، بال زدن، گریختن، تیر انداختن، پرتاباندن، جنبیدن: ستارگان دویدن تاختن
پلیدی، مردم بسیار، نو سازی شده
حس، آواز نرم، صوت خفی
بینی کوه، کرانه، میانسرا، پسسرا، بنیاد پشت دادن، استوانیدن، گراییدن
ضعیف شدن، سست شدن
جمع رکاب، شتران سواری، وهنگها موش، ده شتر سوار، نام شاخه شانزدهم از بیست و چهار شاخه خنیا، جمع رکبه، زانوان سواران (شتر اسب)، توضیح: بعضی آن را اسم جمع و بعضی جمع راکب دانسته اند و جمع رکب) ارکب (و رکوب است، شعبه شانزدهم از شعب بیست و چهارگانه موسیقی و آن سه نغمه است بترتیبی معین و اهل عمل گویند رکب چهارگاهی است محط بردوگاه که از طرفین به چند نوع اضافات کنند این شعبه با) راهوی) (اصفهان حسینی (و) زیرافکند (مناسب است، جمع رکبه زانوان زانوها
ضعیف و سست
ترس، فزع، بیم داشتن
بشتافتن، در پی کردن جامه را
برداشتن و بلند کردن چیزی بر خلاف وضع
فراوان شدن، بالا آمدن
گمگشتگی سرگردانی سرگردان، گل نگونسار گل آویز
دردمندی، پر دانگی، در خشم شدن دردمند، پر دانه
برگشتن، بازگشتن، بازگشت