جدول جو
جدول جو

معنی رکائل - جستجوی لغت در جدول جو

رکائل
(رَ ءِ)
نام یکی از پسران آدم است وبعضی آن را برادرزادۀ شیث دانند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ ءِ)
جمع واژۀ رساله و رساله. (ناظم الاطباء) (از دهار) (از اقرب الموارد). مکتوبات و نامه ها. (آنندراج) (از غیاث اللغات).
- دیوان رسائل، دیوان رسالت. دیوان انشاء. رجوع به ترکیب دیوان رسالت در ذیل مادۀ رسالت شود.
، همزبانان. (از آنندراج از لطایف) (غیاث اللغات). رجوع به رساله شود، در اصطلاح مسیحیان، نامه ای که همراه فرستادگان درباره مسائل دینی به مسیحیان، نوشته شود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ ءِ)
جمع واژۀ رکاز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به رکاز شود، جمع واژۀ رکیزه. (منتهی الارب). رجوع به رکیزه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ ءِ)
جمع واژۀ رکاب به معنی شتران که بدان سفر کرده شود. واحد ندارد یا واحد آن راحله است. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
زهی طلعتت بر فراز رکائب
فروزان چو بر آسمان نجم ثاقب.
؟
مردان از کار بازماندند و اموال و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 38) ، جمع واژۀ رکوبه. (یادداشت مؤلف) (اقرب الموارد). رجوع به رکوبه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ ءِ)
رحایل. جمع واژۀ رحاله. رجوع به رحاله و رحایل شود
لغت نامه دهخدا
(رَ ءِ)
رذایل. جمع واژۀ رذیله. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ رذیله، به معنی ناکسی وفرومایگی. (آنندراج). رجوع به رذایل و رذیله شود.
- ام الرذائل، کنایه از جهل و نادانی است، مقابل ام الفضائل، که کنایه از علم و دانایی است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَکْ کا)
گندنافروش. (منتهی الارب) (آنندراج). گندنافروش و رکل فروش. (ناظم الاطباء). مبالغه است در رکل: و فلان نکال رکال، یعنی بایع رکل یا گندنا است. (از اقرب الموارد) ، جفته انداز. جفتک زن. جفتک انداز. لگدزن. لگدپران. لگدانداز: قل للخلیفه یابن عم محمد اشکل و زیرک انه رکال. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رحائل
تصویر رحائل
جمع رحاله، زین های چرمی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رساله، ماتیکان ها نامک ها جمع رساله. الف - نامه ها مکتوبها. ب - کتابهای کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رذائل
تصویر رذائل
ناکس و فرومایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکائب
تصویر رکائب
شتران سواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکال
تصویر رکال
سبزی فروش گندنا فروش تره فروش
فرهنگ لغت هوشیار