جدول جو
جدول جو

معنی رژه - جستجوی لغت در جدول جو

رژه
عبور صف های مرتب سربازان از برابر پادشاه یا یکی از امرا و فرماندهان بزرگ ارتش، دفیله، رده، صف
فرهنگ فارسی عمید
رژه
(رَ ژَ / ژِ)
ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند. (ناظم الاطباء). ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند و آنرا رزه پهنا نیز گویند. (آنندراج) (برهان). امام. (نصاب الصبیان). امام. زیج. ریسمان کار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به رزه شود، طناب بود. (لغت فرس اسدی نسخۀ خطی کتاب خانه نخجوانی) (فرهنگ اوبهی) (از شعوری ج 2 ص 15) ، شریطه یعنی ریسمانی که دو سر آن رابه جایی نصب کنند و بروی آن جامه و لنگی و مانند آن اندازند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان). بند که جامه بدان افکنند تا خشک شود. (دهار) (از شعوری ج 2 ص 15). ریجه (در تداول اهالی خراسان) :
جامه درافکند در رژه چو درآمد
پس به تماشای باج زی شجر آمد.
نجیبی (از آنندراج).
و رجوع به رزه شود، رزه. (ناظم الاطباء). همان رزه است. (انجمن آرا) ، حاشیه و سجاف و لبه و کناره. (ناظم الاطباء) ، بجای کلمه فرانسوی دفیله اختیار شده. (لغات فرهنگستان). عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده. دفیله. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
رژه
ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند رزه پهنا، ریسمانی که دو سر آن را بر جایی بندند و بر آن جامه و لنگی و رختهای شسته اندازند تا خشک شود سازو، عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله
فرهنگ لغت هوشیار
رژه
((رَ یا رِ ژِ))
صف، رده، عبور صف های سربازان از برابر پادشاه یا فرمانده
تصویری از رژه
تصویر رژه
فرهنگ فارسی معین
رژه
سان، مارش، مشق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ)
رژه. تلفظ فرانسوی راجر بیکن، راهب دانشمند معروف انگلیسی قرن سیزدهم. وی در 1214 میلادی تولد یافت و در 1294 درگذشت. در اکسفورد تحصیل کرد و سپس به دانشگاه پاریس رفت و آن گاه به سال 1240 به انگلستان بازگشت. او از بزرگترین دانشمندان قرن سیزدهم محسوب می شود. در ریاضیات و نجوم وفلسفه و طب و طبیعی و کیمیا دست داشت و بسیاری از نظریات بطلمیوس را تصحیح کرد و همچنین در قوانین مربوط به عدسی ها و شکست نور به تحقیقات تازه پرداخت و در باب ساختن میکرسکپ و تلسکوپ تحقیقات ابتدائی ازآن اوست. بر اثر تحقیقات و نظریات جدید خود در شیمی، ازطرف پاپ کلمان چهارم تکفیر شد و به زندان افتاد و بعد از مرگ پاپ نیکلای چهارم (1292) از زندان رهائی یافت و کمی بعد در سن هشتاد سالگی در اکسفورد درگذشت
لغت نامه دهخدا
(پْرُ / پِ رُ ژِ)
طرح. نقشه. زمینه، نیت. اندیشه. قصد، پیشنهاد، (در اصطلاح معماری) نقشه و برآورد بنائی
لغت نامه دهخدا
(تَ ضُ تَ)
عبور جمعی از سپاهیان با نظم و انضباط مخصوص از پیش شاه یا فرمانده نظامی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ تَ)
ایستادن فرمانده تا رژه روندگان از پیش وی بگذرند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درژه
تصویر درژه
توده و پشته علف و خار و خاشاک
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زمینه، انگاره، اندیشه، پیشنهاد (نفیسی) نقشه طرح زمینه، نقشه و بر آورد بنایی، پیشنهاد، اندیشه نیت قصد
فرهنگ لغت هوشیار
عبور جمعی از سپاهیان با نظم و انضباط مخصوص از پیش فرماندهان نظامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رده
تصویر رده
ردیف، رتبه، سطر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
موكبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
Parade
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
défiler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
марширувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
geçit töreni yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
маршировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
جلوس کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
শোভাযাত্রা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
เดินขบวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
kuandamana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
行進する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
행진하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
maszerować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
לצעוד במצעד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
berparade
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
परेड करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
paraderen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
marschieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
sfilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
desfilar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
游行
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
desfilar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی