جدول جو
جدول جو

معنی رژ - جستجوی لغت در جدول جو

رژ(رَ)
خشم وغضب و قهر و کین. (ناظم الاطباء). خشم و غضب و تهور. (از شعوری ج 2 ص 7) ، ملامت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رژیم
تصویر رژیم
نوع حکومت، طرز، قاعده، روش، هنجار، برنامۀ غذایی خاص برای افزایش یا کاهش وزن یا معالجۀ بعضی بیماری ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رژیمان
تصویر رژیمان
گروهی از نظامیان، فوج، هنگ
فرهنگ فارسی عمید
عبور صف های مرتب سربازان از برابر پادشاه یا یکی از امرا و فرماندهان بزرگ ارتش، دفیله، رده، صف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رژد
تصویر رژد
حریص در خوردن، پرخور، بسیار خوار، حریص، شکم پرست، رس، رزد برای مثال ز دیدار خیزد هزار آرزوی / ز چشم است گویند رژدی گلو (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رژیمان
تصویر رژیمان
فرانسوی گروه هنگ هنگ فوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیم غذائی
تصویر رژیم غذائی
دستور خوراک پرهیزانه فرمرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیم
تصویر رژیم
طرز، قاعده، روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیسور
تصویر رژیسور
فرانسوی تخشگردان (صحنه گردان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیستور
تصویر رژیستور
مدیر، عامل، سرپرست هنر پیشگان در تئاتر
فرهنگ لغت هوشیار
عبور جمعی از سپاهیان با نظم و انضباط مخصوص از پیش فرماندهان نظامی
فرهنگ لغت هوشیار
ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند رزه پهنا، ریسمانی که دو سر آن را بر جایی بندند و بر آن جامه و لنگی و رختهای شسته اندازند تا خشک شود سازو، عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژم
تصویر رژم
رزم و جنگ و نبرد و پیکار و حرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژده
تصویر رژده
حریص و بسیار خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژد
تصویر رژد
بسیار خوار پر خور اکول، حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیون
تصویر رژیون
فرانسوی سرزمین بوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیونال
تصویر رژیونال
فرانسوی سرزمینی بومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیونالیسم
تصویر رژیونالیسم
فرانسوی بومگرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژد
تصویر رژد
((رَ ژْ))
پرخور، آزمند، رزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رژه
تصویر رژه
((رَ یا رِ ژِ))
صف، رده، عبور صف های سربازان از برابر پادشاه یا فرمانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رژیسور
تصویر رژیسور
((رِ سُّ))
آن که اجرای نمایشنامه را رهبری کند، صحنه گردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رژیم
تصویر رژیم
((رِ))
حکومت، نوع حکومت، دستورالعمل برای غذا خوردن، طریقه، روش، قاعده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رژیمان
تصویر رژیمان
((رِ))
هنگ، فوج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رژیم
تصویر رژیم
سازگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
Parade
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
défiler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
маршировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
marschieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
марширувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
maszerować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
游行
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
desfilar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
sfilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
desfilar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رژه رفتن
تصویر رژه رفتن
paraderen
دیکشنری فارسی به هلندی