- رویت
- دید، دیدن
معنی رویت - جستجوی لغت در جدول جو
- رویت
- دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
- رویت
- فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابل بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
- رویت ((رَ یَّ))
- اندیشه در امور، فکر، تأمل، با تفکر و تأمل شعری گفتن، مقابل بداهت
- رویت
- دیدن، دیدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گردی گویسانی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
روینده، رؤیا، مجموعه ای از تصاویر افکار و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد، آنچه واقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد
ظاهر، سطح
باز گفت، داستان، گفتار
دهوند
چبود، نام و نشان، کیستی
مرکب دان، دوات
پرچم، علامت نصب شده درجائی
پرورده، عهد و پیمان داده
دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
بندگی غلامی عبودیت. توضیح: در عربی بدین معنی رق آمده
نقل و سخن و یا خبر از کسی، نقل کردن سخن
جمع راوی
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
عمل روییدن نمو
آنچه در خواب بینند، تیناب خومر
فرانسوی غلتک، منگچرخ از ابزارهای خنیا (قمار)، رند چرخ از ابزارهای درزیگری (خیاطی) چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شییء را که بدان متصل است با خود برند، چرخ رنده ایست دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو بپارچه مورد استفاده قرار میگیرد، نوعی بازی که در آن برنده به وسیله توقف گلوله ای روی یکی از نمره های لوحه ای متحرک تعیین میشود
منسوب به رو (روی) آنچه در ظاهر و سطح چیزی جای گیرد لاستیک رویی
اندیشه، فکر، صلاح، تفکر، نگرش، امر، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
سلسله، پی در پی، پیاپی
ترسناکی، شگفت انگیزی
آنچه شخص در خواب می بیند، حلم، بوشاسب، بشاسب، بوشپاس، گوشاسب،
آنچه واقعیت ندارد
رؤیای صادق (صادقه): حقایقی که در خواب دیده می شود
آنچه واقعیت ندارد
رؤیای صادق (صادقه): حقایقی که در خواب دیده می شود
آنچه از نام، نام خانوادگی، نام پدر و ویژگی های دیگر که شخص بدان ها شناخته می شود، حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد، شخصیت، ذات، هستی، وجود
سوئیت، آپارتمان کوچک و مجهز
نیت، ضمیر، خاطر، اندیشه، باطن شخص، راز
بیرق، پرچم، علم، علامت نصب شده در جایی
نوعی شیرینی لوله شدۀ خامه ای، نوعی خوراک که گوشت، سبزی یا پنیر را روی تکۀ خمیر پهن شده ای قرار داده و آن را پس از لوله کردن سرخ می کنند، وسیله ای به شکل چرخ کوچک دندانه دار که برای انتقال طرح از الگو به الگویی دیگر یا پارچه به کار می رود
ویژگی آنچه از فلز روی ساخته شده، کنایه از چیز سخت و محکم
راوی ها، کسانی که خبرها یا حدیث ها یا حکایتی از دیگری روایت می کنند، روایت کننده ها، بازگویندگان شعر و سخن از کسی، کسانی که قصیده های شاعری را با لحن خوش در محفلی می خوانند، جمع واژۀ راوی