- روکه
- آوای بوف آوای جغد
معنی روکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدمنشی، سسترفتاری، ماند گی
ظاهر، سطح
غلاف
کلمه تمنی کاشکی کاش، کلمه استثنا مگر، امید
بدی، دشمکنی، خرما بن هندی
سستی
شتاب
سرگین، کاه ریزه که پس از بیختن گندم در پرویزن بماند، نونک بینی
کف شیر، مایه ماست، مانده شیر افزود بر آرش های روبه: نیاز، درویشی، سرگشتگی جانوری است از رده پستانداران گوشتخوار از نوع سگ. پوستش برنگهای سیاه سرخ زرد و بسیار نرم است و آنرا آستر جامه کنند. دمی بزرگ و پر مو دارد و به حیله گری مشهور است. یا روباه زرد آفتاب خورشید
جمع راوی، باز گویندگان، چمانیان (ساقیان)، آب برکشندگان
لوله های درازی که شکم انسان و حیوان است و مجرای غذا و اسباب هضم آن است
آبخوری چرمی، دولک دول کوچک، بنک جوش (بنک قهوه)، کشتی، آوند شیره کشی مشک خرد نیمه مشک، کوزه آبخوری جمع رکاء رکوات
ترس، بهره از زیبایی
نوحه سرائی بر مصائب اهل بیت رسول (ص)
خودداری از خوردن و آشامیدن که مدت شرعی آن از طلوع صبح تا غروب آفتاب است
تازی گشته شاه ماهی
ستور کره کشی، سست ناتوان مرد خاکستری تیره از رنگ ها
فرو هشتگی سستی بندها، تا سگی (اضطراب)
سریشم
فرانسوی غلتیدن
پوشش یا جامه یا ورقه که روی چیزی کشند
خوبروی، اندک، برگزیده خوبرویی زیبایی
سستی ناتوانی
اندیشه، فکر، صلاح، تفکر، نگرش، امر، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
غلاف فلزی فشنگ که باروت و گلوله آن خالی شده باشد
فرانسوی تکان خوردن، بر خوردن، به هم خوردن تک از شوک سر نیزه زینه سر تیز، توان، نیش نیش کژدم، دفتین شانه جولاهگان، چنگال خوراک خوری، سیخک پای خروس، (با این آرش در فارسی به کار می رود) : برفره فرهت داب شکوه واحد شوک یکی خار. یا شوکه بیضا. باد آورد، کنگر خر
نوعی انگور، انگور پیش رس
ویژگی کسی که دچار شوک شده
شوکه شدن: دچار شوک شدن
شوکه شدن: دچار شوک شدن
مخفّف واژۀ بود که، بوک
موهایی که اطراف اندام تناسلی مرد یا زن می روید، موی زهار، رمکان، رم، روم، رنب، رنبه، برای مثال شد جای جای ریخته از ننگ روی او / ریشی که ننگ دارد از او رومۀ زهار (سوزنی - ۴۱)
خار، هر یک از زائده های نوک تیزی که در شاخه های بعضی درختان و گیاهان می روید، تیغ، هر چیز شبیه تیغ گیاه
آرد گندم یا جو، آرد بریان کرده، پنبه ای که پنبه دانه را از آن جدا کرده باشند
طعام زندانیان، غذای زندانیان و اسیران
مشک کوچک، ظرف چرمی کوچک برای آب خوردن