جدول جو
جدول جو

معنی روپاس - جستجوی لغت در جدول جو

روپاس
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگنگور، سگ انگور، بارج، پارج، اورنج، اولنج، عنب الثعلب، لما، ثلثان، تاجریزی پیچ
تصویری از روپاس
تصویر روپاس
فرهنگ فارسی عمید
روپاس
ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در 45هزارگزی شمال غربی راور و 8هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان، سکنۀ آنجا را سه خانوار تشکیل می دهند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روپاک
تصویر روپاک
رومال، دستمال، دستار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روناس
تصویر روناس
گیاهی پایا و خودرو با برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد رنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، رودن، رودنگ، روین، روینگ، رویناس، روغناس، زغنار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواس
تصویر رواس
کله فروش، کله پز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواس
تصویر رواس
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چکری، زرنیله، ریواج، ریباس
فرهنگ فارسی عمید
(رُ آ)
حرث بن کلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه بن قیس عیلان است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). و چند تن بدو منسوبند
ابن دالان بن سابقه... ابن نوف بن همدان. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان تمین بخش میرجاوه از شهرستان زاهدان واقع در46هزارگزی جنوب غربی میرجاوه و 7هزارگزی غرب راه فرعی میرجاوه به خاش، کوهستانی و گرمسیر معتدل است، دارای 200 تن سکنه است که مذهب تسنن دارند، آب آن از چشمه تأمین میشود، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد و ساکنانش از طایفۀ کرد هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رستنیی باشد و آن بیشتر در آبهای ایستاده روید و به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء خوانند. (برهان قاطع). کرفس آبی. بلاغ اوتی. (ناظم الاطباء) (آنندراج). اسم نبطی قرهالعین است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قرهالعین و جرجیرالماء و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(رَوْ وا)
ابوبکر محمد بن الفضل بن محمد بن جعفر بن الصالح الرواس، معروف به میرک بلخی. از مفسران است و کتاب تفسیر الکبیر از اوست. از ابوالحسین احمد بن محمد بن نافع و محمد بن علی بن عنبسه روایت کند. وی بسال 415 یا 416 هجری قمری درگذشته است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(رَوْ وا)
صاحب آنندراج آرد: صحیح به همزۀ مشدد است و به واو خطاست. (آنندراج). مصحف راءّس (به همزۀ مشدده) است که بمعنی سرفروش است. (از منتهی الارب). بائعالرؤوس. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه ذیل رأاس). کله فروش. (آنندراج). کیپاپز. کله پز. رجوع به رأاس شود:
بسان پاچۀ گاوی که از موی
برون آرد ورا شاگرد رواس.
سوزنی.
از سر گوسفند نتواند
یک سر موی کم کند رواس.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُوْ وا)
سیدمحمدمهدی بن علی رفاعی حسینی بغدادی صیادی، مشهور به رواس و ملقب به بهاءالدین. از افاضل عرفای قرن سیزدهم هجری است. وی در سیزده سالگی پس از وفات پدر به حجاز رفت و در مکه و مدینه مقدمات علوم را بیاموخت و بسن هیجده برای تکمیل تحصیلات و معلومات به مصر رفت و احکام شریعت و علوم دیگر را از استادان جامعالازهر فراگرفت و پس از سیزده سال در 1251 هجری قمری از مصر به عراق مسافرت کرد و در بغداد اقامت گزید و داخل در طریقت رفاعیه از طرق صوفیه شد و پس از آن به شهرهای حمص و حماه و شام و هند و چین و شهرهای ایران و قسطنطنیه و آناطولی مسافرتها کرد و عاقبت به بغداد بازگشت و بسال 1287 هجری قمری در شصت وهفت سالگی درگذشت. از تألیفات اوست: 1- الحکم المهدویه الملتقطه من دررالامدادات النبویه در تصوف چ بیروت. 2- رفرف العنایه در تصوف چ مصر. 3- مشکاهالیقین و محجهالمتقین که دیوان اوست و در قاهره بچاپ رسیده است. (از ریحانه الادب ج 2 از معجم المطبوعات). و رجوع به اعلام المنجد شود
لغت نامه دهخدا
روغناس، رناس، روین، روینک، عروق الصباغین، عروق ضمر، فوه، نباتی است رنگی که بیشتر در آذربایجان و حوالی یزد روید و رنگرزی را به کار آید، (یادداشت مؤلف)، به معنی همان رودنک که جامه بدان سرخ کنند، (انجمن آرا) (آنندراج) (از شرفنامۀ منیری) (از غیاث اللغات)، روین، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی)، گیاهی است معروف که بدان جامه و ابریشم رنگ کنند و به عربی فوه و عروق الخمر خوانند، (برهان)، اسم فارسی فوهالصبغ است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیرپنیر، دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد، ارتفاع آن بدو متر می رسد ولی برگهای آن درشت تر است، و از ریشه آن مادۀ قرمزرنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود، (فرهنگ فارسی معین) : و از شهر بردع ابریشم خیزد و استران نیک و روناس و شاه بلوط و کرویا، (حدود العالم)،
تن ز سرما چو نیل و چون روناس
منجمد گشته در عروق دماء،
سپاهانی (از شرفنامه)،
ورجوع به روین شود
لغت نامه دهخدا
نام جزیره ای است در شرق جزیره بزرگ سوماترا، و بسبب پستی و باتلاقی بودن خالی از سکنه است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای است در ناحیۀ پنجاب از کشور هندوستان واقع در 71هزارگزی غرب ایالت آمباله، دارای قریب به ده هزار تن سکنه است که نیمی از آنها را مسلمانان تشکیل می دهند، از محصولاتش حبوب و شکر قابل ذکر است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
آنچه بر روی طعام یاحلوایی از خوردنیها پاشند برای زینت یا خوشمزگی، چنانکه پستۀ خردکرده بر روی شله زرد و قیمه بر روی آش رشته، (یادداشت مؤلف)، آنچه بر روی مسهل و منضج از دواهای خشک پاشند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دستمال، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، رومال، بشگیر، (ناظم الاطباء)، مندیل، دستار، دستمال که زنان بر سر اندازند، (بهار عجم)، نقاب زنان، برقع، (ناظم الاطباء)، مقنعه، معجر، چارقد:
چو گیرد از حیا بر رخ نقابی شمع رخسارم
کند پیراهن فانوس روپاک مقیش را،
میرزا معز فطرت (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای است در ناحیۀ راجپوتانه واقعدر کشور هندوستان، این قصبه بوسیلۀ یکی از راجه ها که در زمان اکبرشاه اسلام آورده بود بنیان گذاری شد
لغت نامه دهخدا
یک نوع مادۀ سمی که اهالی جزایرسوند تیرهای خود را بدان مسموم میکنند و بدرجه ای سمیت دارد که مقدار بسیار کمی از آن فوراً موجب هلاکت میگردد و آنرا افعی چوبه نیز گویند، (ناظم الاطباء)، از تیره توت ها، شیرۀ سمی سفیدرنگ آنرا برای زهرآلودکردن تیر بکار میبرند، (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان تمین بخش میرجاوه از شهرستان زاهدان واقع در 45هزارگزی جنوب غربی میرجاوه و 7هزارگزی غرب راه فرعی میرجاوه به خاش، دارای 50 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رواس
تصویر رواس
کله پز
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روپاک
تصویر روپاک
دستمال، مندیل، دستار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روناس
تصویر روناس
گیاهی است پایا دارای برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد که از ریشه آن ماده قرمز رنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود، روین، روغناس
فرهنگ فارسی معین
دیدن روناس درخواب، دلیل بر آرایش دنیا کند و خوردنش، دلیل بر مضرت و رنج و اندوه کند. اگر بیند جامه خویش را به روناس سرخ می کرد، دلیل که به عشرت دنیا مشغول شود و راه دین فرو گذارد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب