- روهبانی
تقدس و پارسایی، نیک سیرتی، گوشه نشینی، (ناظم الاطباء)، و رجوع به روهبان شود
معنی روهبانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشه نشینی، ترک دنیا و چشم پوشی از لذت های آن برای تقرب به خدا، مخصوصاً در مسیحیت
مراقبت، محافظت، پاسبانی، کشیک دادن، محلی که نگهبان در آنجا انجام وظیفه می کند
روده، قسمت لوله ای شکل دستگاه گوارش مهره داران که بین معده و مخرج قرار دارد و عمل هضم و جذب در آن کامل می شود برای مثال شکم دامن اندر کشیدش ز شاخ / بود تنگ دل رودگانی فراخ (سعدی۱ - ۱۴۷)
رهبانی، عمل راهبان، راهداری، رجوع به راهبان شود
به معنی رهبان و پارساست، (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، رجوع به رهبان شود
یکی از آلات ذوات الاوتار که بر آن چهار وتر بندند و بر نصف وی پوست کشند و بر آن پرده ها بندند و و آن مانند عود قدیم است
نگاهبان، گروه، مسئول تعلیم گروه سرباز و این درجه ایست بالاتر از سرجوخه
((گُ))
فرهنگ فارسی معین
مسئول تعلیم سرباز و این درجه ای است بالاتر از سرجوخه. شامل سه رتبه، گروهبان سوم، گروهبان دوم و گروهبان یکم
