- روشوی
روشور، روشو، رجوع به روشور شود
معنی روشوی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(ذَ)
لغت نامه دهخدا
ابراهیم بن احمد بن منصور شیرازی روذوی مکنی به ابواسحاق. وی از علی بن محمد زیادآبادی و فضل بن عباس و جز آن دو، روایت کرد و بسال 318 ه. ق. درگذشت. (از انساب سمعانی)
(ذَ)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به روذویه که نام یکی از اجداد ابواسحاق ابراهیم بن احمد شیرازی است. (از انساب سمعانی). رجوع به روذویه شود
اصطلاح عامیانه، روشو، روشوی، سفیدآب که به گرده های کوچک بود، سفیدآب چون قرص کرده، سفیدآب، گل سفیدآب، قرص سفیدآب که به روی و تن مالند تا شوخ و چرک آسانتر رود و بیشتر در حمامها استعمال دارد، (یادداشت مؤلف)
روشویی، رجوع به روشویی شود
شستن صورت، شستشوی رخسار،
روشوری، ظرف یادوش و دستگاهی که برای شستن دست و صورت نصب کنند
روشوری، ظرف یادوش و دستگاهی که برای شستن دست و صورت نصب کنند
سفیذ آب که بروی تن مالند تا چرک آسانتر رود و بیشتر در حمامها استعمال میشود
پرتو، تابش، درخشش، روشنایی، رونق، شعاع، صراحت، ضیا، فروغ، وضوح
سفید آب مخصوص حمام
روشنی، نور، روشنایی
