همه روز. (ناظم الاطباء). چند روز متوالی و از پی هم. یوماً فیوماً. (ناظم الاطباء). همیشه: گل برچنند روز بروز از درخت گل زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده اند! سعدی
همه روز. (ناظم الاطباء). چند روز متوالی و از پی هم. یوماً فیوماً. (ناظم الاطباء). همیشه: گل برچنند روز بروز از درخت گل زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده اند! سعدی
روزبروز، (ناظم الاطباء)، همه روز، یوماً فیوماً، (ناظم الاطباء)، هرروز: گلی کان همی تازه شد روزروز کنون هرزمان می فروپژمرد، ناصرخسرو، هرکه بچۀ مار بد را پروراند روزروز زود بر جان عزیز خویش اژدرها کند، ناصرخسرو، رفتنت سوی شهر اجل هست روزروز چون رفتن غریب سوی خانه گام گام، ناصرخسرو، قرعه بر هر کو فتادی روزروز سوی آن شیران دویدی همچو یوز، مولوی
روزبروز، (ناظم الاطباء)، همه روز، یوماً فیوماً، (ناظم الاطباء)، هرروز: گلی کان همی تازه شد روزروز کنون هرزمان می فروپژمرد، ناصرخسرو، هرکه بچۀ مار بد را پروراند روزروز زود بر جان عزیز خویش اژدرها کند، ناصرخسرو، رفتنت سوی شهر اجل هست روزروز چون رفتن غریب سوی خانه گام گام، ناصرخسرو، قرعه بر هر کو فتادی روزروز سوی آن شیران دویدی همچو یوز، مولوی
محاذی. مقابل. در پیش. (ناظم الاطباء). روبارو. (آنندراج). مواجه و مقابل. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). برابر. رویاروی. رجوع به روبروی شود: دید قبرستان و مبرز روبرو بانگ برزد گفت کی نظارگان... ناصرخسرو. دو لشکر روبرو خنجر کشیدند جناح و قلب را صف برکشیدند. نظامی. کسی را روبرو از خلق بخت است که چون آیینه پیشانیش سخت است. نظامی. جهان چیست مهمان سرایی، در او نشسته دو سه ماتمی روبرو. ؟ (از یادداشت مؤلف). - امثال: روبرو بودن به از پهلو بود، نظیر: المقابله خیر من المقارنه
محاذی. مقابل. در پیش. (ناظم الاطباء). روبارو. (آنندراج). مواجه و مقابل. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). برابر. رویاروی. رجوع به روبروی شود: دید قبرستان و مبرز روبرو بانگ برزد گفت کی نظارگان... ناصرخسرو. دو لشکر روبرو خنجر کشیدند جناح و قلب را صف برکشیدند. نظامی. کسی را روبرو از خلق بخت است که چون آیینه پیشانیش سخت است. نظامی. جهان چیست مهمان سرایی، در او نشسته دو سه ماتمی روبرو. ؟ (از یادداشت مؤلف). - امثال: روبرو بودن به از پهلو بود، نظیر: المقابله خیر من المقارنه