جدول جو
جدول جو

معنی رودرواسی - جستجوی لغت در جدول جو

رودرواسی
(دَ)
مخفف رودربایستی. رجوع به رودربایستی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ یِ)
خجالت و انفعال. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). رجوع به رودربایستی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
عمل رودنواز. رودسازی. رودسرایی. نواختن رود. زدن رود. رجوع به رود و رودنواز و رودنوازیدن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ یِ)
مخفف رودربایستی. رودرواسی. رجوع به رودربایستی و رودرواسی شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نسبت است به رودراور که ناحیه ای است از نواحی همدان، و جماعتی از اهل علم بدانجا منسوب هستند. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
حمزه بن احمد بن حسین بن سعید بن علی بن فضل رودراوری مکنی به ابوطاهر صوفی حافظ. از کثیر استماع حدیث کرد و در طلب حدیث سفرها پیمود و از احمد بن خلف و جمع دیگر حدیث شنید و بسال پانصدوده و اندی درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(تَ ضُ کَ دَ)
رودربایستی کردن. رجوع به رودربایستی کردن شود
لغت نامه دهخدا
رودر بایستی، ملاحظه کاری
فرهنگ گویش مازندرانی