- رودخانه
- زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
معنی رودخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- رودخانه
- جای رود، بستر رود، مجرای رود، نهر بزرگ
- رودخانه ((نِ))
- رود، نهر بزرگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هودلگاه
یکی از آلات ذوات الاوتار که بر آن چهار وتر بندند و بر نصف وی پوست کشند و بر آن پرده ها بندند و و آن مانند عود قدیم است
زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
جایی که ستاره شناسان در آن با ابزارهای مخصوص ستارگان و اجرام نجومی را مشاهده و بررسی می کنند
دودمان، خانواده
Observatory
обсерватория
Observatorium
обсерваторія
obserwatorium
observatório
osservatorio
observatorio
observatoire
observatorium
वेधशाला
observatorium
مرصدٌ
מצפה כוכבים
gözlemevi
darubini
หอดูดาว
মানমন্দির
رصدگاہ
عامیانه
دارو فروشی، داروخانه
جائی که از آگاهی و احوال و حرکات بروج و ستارگان و ماهواره ها و کشتی های فضائی با دستگاههای دقیق مشغول بکار باشند
مواجب و مزد و اجرت و روزینه