- روحانی
- ایرمان، دین یار، مغمرد، وخشی، مینوی، کاتوزی
معنی روحانی - جستجوی لغت در جدول جو
- روحانی
- منسوب به روح، آنچه از مقوله روح و جان باشد، پیشوای مذهبی، پارسا
- روحانی
- آنچه مربوط به روح و روان باشد
دانشمند و پیشوای دینی، فقیه
معنوی، دینی، مذهبی
دارای پارسایی و صفا، مربوط به عالم ملکوت
- روحانی ((رُ))
- پیشوای مذهبی، پارسا
- روحانی
- Spiritual
- روحانی
- духовный
- روحانی
- spirituell
- روحانی
- духовний
- روحانی
- duchowy
- روحانی
- espiritual
- روحانی
- spirituale
- روحانی
- espiritual
- روحانی
- spirituel
- روحانی
- spiritueel
- روحانی
- आध्यात्मिक
- روحانی
- spiritual
- روحانی
- روحيٌّ
- روحانی
- רוחני
- روحانی
- kiroho
- روحانی
- ทางจิตวิญญาณ
- روحانی
- আধ্যাত্মিক
- روحانی
- روحانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دین بران
مینوی گرایی
تقدس و پاکی و پارسایی
جنبۀ معنوی و روحانی داشتن، روحانی بودن، تقدس، پاکی، کنایه از مجموعۀ روحانیان و عالمان دینی مثلاً روحانیت شیعه، کنایه از معنوی، روحانی
Ghostliness
призрачность
Geistigkeit
духовність
duchowość