راوی ها، کسانی که خبرها یا حدیث ها یا حکایتی از دیگری روایت می کنند، روایت کننده ها، بازگویندگان شعر و سخن از کسی، کسانی که قصیده های شاعری را با لحن خوش در محفلی می خوانند، جمع واژۀ راوی
راوی ها، کسانی که خبرها یا حدیث ها یا حکایتی از دیگری روایت می کنند، روایت کننده ها، بازگویندگان شعر و سخن از کسی، کسانی که قصیده های شاعری را با لحن خوش در محفلی می خوانند، جمعِ واژۀ راوی
جمع واژۀ روضه. (المنجد) (دهار) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ روضه، به معنی باغها و مرغزارها. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) : گر نروید خوشه از روضات هو پس چه واسع باشد ارض اﷲ بگو. مولوی. و رجوع به روضه و روضه شود
جَمعِ واژۀ رَوضَه. (المنجد) (دهار) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ روضه، به معنی باغها و مرغزارها. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) : گر نروید خوشه از روضات هو پس چه واسع باشد ارض اﷲ بگو. مولوی. و رجوع به روضه و روضه شود
موضعی است به بلاد بنی سعد. (منتهی الارب). گویند دورترین بلاد بنی سعد است، و بقول دیگر زمین و وادیی در یمامه است. جریر گفته است: ترمی بأعینها نجداً و قد قطعت بین السلوطح و الروحان صوانا یا حبذا جبل الریان من جبل و حبذا ساکن الریان من کانا. (از معجم البلدان)
موضعی است به بلاد بنی سعد. (منتهی الارب). گویند دورترین بلاد بنی سعد است، و بقول دیگر زمین و وادیی در یمامه است. جریر گفته است: ترمی بأعینها نجداً و قد قطعت بین السلوطح و الروحان صوانا یا حبذا جبل الریان من جبل و حبذا ساکن الریان من کانا. (از معجم البلدان)
جمع واژۀ روحیه، آنچه منسوب و متعلق به روح باشد. رجوع به روحیه و فرهنگ رازی شود، در تداول کنونی به معنی مجموعۀ اخلاق و رفتار و کیفیات نفسانی و حالات روانی اطلاق میشود
جَمعِ واژۀ روحیه، آنچه منسوب و متعلق به روح باشد. رجوع به روحیه و فرهنگ رازی شود، در تداول کنونی به معنی مجموعۀ اخلاق و رفتار و کیفیات نفسانی و حالات روانی اطلاق میشود
ج رشحه. (یادداشت مؤلف). رجوع به رشحه و رشحه شود. - رشحات قلم، کنایه از نوشته های شخص که بوسیلۀ قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای شما رسید. (یادداشت مؤلف)
ج ِرشحه. (یادداشت مؤلف). رجوع به رشحه و رشحه شود. - رشحات قلم، کنایه از نوشته های شخص که بوسیلۀ قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای شما رسید. (یادداشت مؤلف)
در منتهی الارب روحاء و در معجم البلدان روحا (مقصور) آمده است. دهی است از مضافات رحبۀ شام. (منتهی الارب). از قرای رحبه است و مردم آن روحا (مقصور) تلفظ میکنند و منسوب بدان روحانی است. (از معجم البلدان)
در منتهی الارب روحاء و در معجم البلدان روحا (مقصور) آمده است. دهی است از مضافات رحبۀ شام. (منتهی الارب). از قرای رحبه است و مردم آن روحا (مقصور) تلفظ میکنند و منسوب بدان روحانی است. (از معجم البلدان)
یا روها، نامی است که عربان به شهر ادس دادند و ارامنه آن را اوررا مینامیدند و بعقیدۀ عربان قدیمیترین شهر آسیاست و اکنون این شهر را اورفا نامند، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2629 شود
یا روها، نامی است که عربان به شهر اِدِس دادند و ارامنه آن را اوررا مینامیدند و بعقیدۀ عربان قدیمیترین شهر آسیاست و اکنون این شهر را اورفا نامند، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2629 شود
جمع روضه، بوستانها سبزه زارها رواد، سوک گفت: روضه بر گرفته از نوشتاری به نام بوستان کشتگان روضه الشهدا باغ گلزار جمع ریاض روضات. یا روضه باغ رفیع بهشت، قبر گور. یا روضه ترکیب قالب مردم جسم آدم. یا روضه حور بهشت. یا روضه دوزخ باز شمشیر آبدار. یا روضه رضوان بهشت. یا روضه فیروزه رنگ آسمان. خطبه ای که در مراسم عزاداری بالای منبر خوانند و آن شامل حمد خدا و درود بر پیغمبر اسلام و ائمه اطهار و مسایل دینی و اخلاقی و شرح بخشی از وقایع کربلاست. توضیح: این کلمه از نام) روضه الشهدا (ماخوذ است، مجالسی که در آن روضه منعقد است
جمع روضه، بوستانها سبزه زارها رواد، سوک گفت: روضه بر گرفته از نوشتاری به نام بوستان کشتگان روضه الشهدا باغ گلزار جمع ریاض روضات. یا روضه باغ رفیع بهشت، قبر گور. یا روضه ترکیب قالب مردم جسم آدم. یا روضه حور بهشت. یا روضه دوزخ باز شمشیر آبدار. یا روضه رضوان بهشت. یا روضه فیروزه رنگ آسمان. خطبه ای که در مراسم عزاداری بالای منبر خوانند و آن شامل حمد خدا و درود بر پیغمبر اسلام و ائمه اطهار و مسایل دینی و اخلاقی و شرح بخشی از وقایع کربلاست. توضیح: این کلمه از نام) روضه الشهدا (ماخوذ است، مجالسی که در آن روضه منعقد است