زن موآبی بود که با مادرشوهر خود نعومی به زمین یهودا مراجعت کرد، احتمال میرود که این واقعه در زمان جدعون واقع شده باشد، پس از آن به بوعز که از خویشاوندان و منسوبان شوهر نعومی بود منکوحه شد، از این نکاح داود ملک که عیسی مسیح از نسل او بود بوجود آمد، (از قاموس کتاب مقدس)، - کتاب روت، محتوی حکایت روت است و بطور ساده و محبت آمیز مرقوم گشته است، بی شک قصد مصنف از تحریر این رساله ذکر نسبت نامۀ داود پادشاه است، در اوایل کتاب می گوید: این وقایع در زمان حکومت قضات بر اسرائل واقع گشت، و از این مستفاد می شود که در زمان مصنف حکمرانی قضات منقضی شده بود، در آخر کتاب اسم داود ملک مذکور است، این مطلب می نماید که قبل از ایام وی نوشته نشده بلکه بعد از آن مرقوم گشته است، این کتاب در کتاب مقدس بعد از کتاب داوران گذارده شده است مثل اینکه بمنزلۀ ضمیمۀ آن است، چنانکه بسیاری از متقدمان کتاب داوران و کتاب روت را یک کتاب کرده اند، حکایت آن کتاب اطوار و اوضاع آداب ساده و سهل آن زمان را می نماید و هم ملاطفت و مهربانی شریعت عبرانیان را که اشارتی است به رسانیدن مژدۀ انجیل به قبایل در زمان آینده و نیزتوجه الهی را بر خانواده ها ظاهر می سازد، (از قاموس کتاب مقدس)، و رجوع به راعوت شود
زن موآبی بود که با مادرشوهر خود نعومی به زمین یهودا مراجعت کرد، احتمال میرود که این واقعه در زمان جدعون واقع شده باشد، پس از آن به بوعز که از خویشاوندان و منسوبان شوهر نعومی بود منکوحه شد، از این نکاح داود ملک که عیسی مسیح از نسل او بود بوجود آمد، (از قاموس کتاب مقدس)، - کتاب روت، محتوی حکایت روت است و بطور ساده و محبت آمیز مرقوم گشته است، بی شک قصد مصنف از تحریر این رساله ذکر نسبت نامۀ داود پادشاه است، در اوایل کتاب می گوید: این وقایع در زمان حکومت قضات بر اسرائل واقع گشت، و از این مستفاد می شود که در زمان مصنف حکمرانی قضات منقضی شده بود، در آخر کتاب اسم داود ملک مذکور است، این مطلب می نماید که قبل از ایام وی نوشته نشده بلکه بعد از آن مرقوم گشته است، این کتاب در کتاب مقدس بعد از کتاب داوران گذارده شده است مثل اینکه بمنزلۀ ضمیمۀ آن است، چنانکه بسیاری از متقدمان کتاب داوران و کتاب روت را یک کتاب کرده اند، حکایت آن کتاب اطوار و اوضاع آداب ساده و سهل آن زمان را می نماید و هم ملاطفت و مهربانی شریعت عبرانیان را که اشارتی است به رسانیدن مژدۀ انجیل به قبایل در زمان آینده و نیزتوجه الهی را بر خانواده ها ظاهر می سازد، (از قاموس کتاب مقدس)، و رجوع به راعوت شود
سبلت، سبیل، موی پشت لب مرد، موهایی که روی لب مرد می روید، برای مثال دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت خود مزن / مغزی ست در هر استخوان مردی ست در هر پیرهن (سعدی - ۱۷۲)
سبلت، سبیل، موی پشت لب مرد، موهایی که روی لب مرد می روید، برای مِثال دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت خود مزن / مغزی ست در هر استخوان مردی ست در هر پیرهن (سعدی - ۱۷۲)
دهی است از دهستان رودبار قصران از بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در 23هزارگزی شمال غربی گلندوک و 3هزارگزی شرق راه شوسۀ شمشک به تهران. در کوهستان واقع و سردسیر است. سکنۀ آن 543 تن است که مذهب تشیع دارند و به فارسی تکلم می کنند. آب آن از چشمه سار و رود خانه محلی تأمین میشود. محصولش غلات، ارزن و لبنیات و شغل اهالی زراعت و کارگری در معادن زغال سنگ است. راه مالرو دارد و دارای معادن زغال سنگ است که استخراج میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان رودبار قصران از بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در 23هزارگزی شمال غربی گلندوک و 3هزارگزی شرق راه شوسۀ شمشک به تهران. در کوهستان واقع و سردسیر است. سکنۀ آن 543 تن است که مذهب تشیع دارند و به فارسی تکلم می کنند. آب آن از چشمه سار و رود خانه محلی تأمین میشود. محصولش غلات، ارزن و لبنیات و شغل اهالی زراعت و کارگری در معادن زغال سنگ است. راه مالرو دارد و دارای معادن زغال سنگ است که استخراج میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
یا روثا. رودی است بر جنوب روس، و از کوهی که برسرحد است میان بجناک و مجغری و روس برود، آنگه اندرمیان حد روس افتد و به صقلاب رود، آنگه به شهر خردآب رسد از صقلاب و اندر کشتها و گیاه خوارهای ایشان بکارشود. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 47 و 87 و 188)
یا روثا. رودی است بر جنوب روس، و از کوهی که برسرحد است میان بجناک و مجغری و روس برود، آنگه اندرمیان حد روس افتد و به صقلاب رود، آنگه به شهر خردآب رسد از صقلاب و اندر کشتها و گیاه خوارهای ایشان بکارشود. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 47 و 87 و 188)
سر کوه قله، تارک سر چکاد، بالای هر چیز نوک سر جمع ذری، ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود... ذروت وسطی آن نقطه است از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد (التفهیم)
سر کوه قله، تارک سر چکاد، بالای هر چیز نوک سر جمع ذری، ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود... ذروت وسطی آن نقطه است از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد (التفهیم)