معنی روبنگتن - جستجوی لغت در جدول جو
روبنگتن
رو انداختن
ادامه...
رو انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر روبستن
روبستن
حجاب بر چهره انداختن
ادامه...
حجاب بر چهره انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
روانگتن
خواهش کردن
ادامه...
خواهش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبنگستن
شایعه پراکندن
ادامه...
شایعه پراکندن
فرهنگ گویش مازندرانی
چوانگتن
شایعه کردن
ادامه...
شایعه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
را بنگتن
آماده ساختن و تدارک، جهت سفر کسی، حرکت دادن
ادامه...
آماده ساختن و تدارک، جهت سفر کسی، حرکت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ورانگتن
قرار دادن
ادامه...
قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
روبیتن
چهره پوشاندن زنان، در حجاب شدن
ادامه...
چهره پوشاندن زنان، در حجاب شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بنگتن
انداختن، قطع رابطه کردن، از کار انداختن
ادامه...
انداختن، قطع رابطه کردن، از کار انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی