جدول جو
جدول جو

معنی روامس - جستجوی لغت در جدول جو

روامس
(رَ مِ)
بادها که راه و پی را ناپدید کند. (منتهی الارب) (آنندراج). بادهایی که آثار را بپوشاند. (از اقرب الموارد). رامسات. (منتهی الارب). جمع واژۀ رامسه، و آن بادهایی را گویند که آثار را بپوشاند و یا خاک شهری را به شهری دیگر که بین آنها چند روز راه فاصله باشد ببرد. (از معجم متن اللغه) ، مرغ که به شب پرد یا هر جانور که بوقت شب بیرون آید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ رامس، مرغ و هرجانوری که به شب بیرون آید. (از معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
روامس
شب پرگان، شب گردان: جانور، باد پوشنده
تصویری از روامس
تصویر روامس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رواس
تصویر رواس
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چکری، زرنیله، ریواج، ریباس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواس
تصویر رواس
کله فروش، کله پز
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
رستنیی باشد و آن بیشتر در آبهای ایستاده روید و به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء خوانند. (برهان قاطع). کرفس آبی. بلاغ اوتی. (ناظم الاطباء) (آنندراج). اسم نبطی قرهالعین است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قرهالعین و جرجیرالماء و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(رُوْ وا)
سیدمحمدمهدی بن علی رفاعی حسینی بغدادی صیادی، مشهور به رواس و ملقب به بهاءالدین. از افاضل عرفای قرن سیزدهم هجری است. وی در سیزده سالگی پس از وفات پدر به حجاز رفت و در مکه و مدینه مقدمات علوم را بیاموخت و بسن هیجده برای تکمیل تحصیلات و معلومات به مصر رفت و احکام شریعت و علوم دیگر را از استادان جامعالازهر فراگرفت و پس از سیزده سال در 1251 هجری قمری از مصر به عراق مسافرت کرد و در بغداد اقامت گزید و داخل در طریقت رفاعیه از طرق صوفیه شد و پس از آن به شهرهای حمص و حماه و شام و هند و چین و شهرهای ایران و قسطنطنیه و آناطولی مسافرتها کرد و عاقبت به بغداد بازگشت و بسال 1287 هجری قمری در شصت وهفت سالگی درگذشت. از تألیفات اوست: 1- الحکم المهدویه الملتقطه من دررالامدادات النبویه در تصوف چ بیروت. 2- رفرف العنایه در تصوف چ مصر. 3- مشکاهالیقین و محجهالمتقین که دیوان اوست و در قاهره بچاپ رسیده است. (از ریحانه الادب ج 2 از معجم المطبوعات). و رجوع به اعلام المنجد شود
لغت نامه دهخدا
(رَوْ وا)
ابوبکر محمد بن الفضل بن محمد بن جعفر بن الصالح الرواس، معروف به میرک بلخی. از مفسران است و کتاب تفسیر الکبیر از اوست. از ابوالحسین احمد بن محمد بن نافع و محمد بن علی بن عنبسه روایت کند. وی بسال 415 یا 416 هجری قمری درگذشته است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(خَ مِ)
جمع واژۀ خامسه. (یادداشت بخط مؤلف) : و علامات درج و دقایق و ثوانی و ثوالث و روابع و خوامس و هبوط بنوشت. (سندبادنامه ص 64).
- ابل خوامس، شتران که نوبت آب آنها روز چهارم بعد سه روز باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ مِ)
جمع واژۀ طامس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ مِ)
گویا جمع قامسه است. (از اقرب الموارد). بلاها. (منتهی الارب). بلاها و داهیه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قومس. رجوع به قومس شود
لغت نامه دهخدا
(شَ مِ)
جمع واژۀ شامس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به شامس شود
لغت نامه دهخدا
(رَ جِ)
جمع واژۀ راجس. (از معجم متن اللغه). رجوع به راجس شود
لغت نامه دهخدا
(رَ ءِ)
اعلای رودبارها و واحد آن رئیسه است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). الروائس من الاودیه، اعالیها. (معجم متن اللغه). جاهای بلند از وادیها، ابری که پیش پیش رود و واحد آن رئیسه است. (از اقرب الموارد). الروائس من السحب، المتقدمه. (معجم متن اللغه) ، جمع واژۀ رائسه، بمعنی سگی که از سر شکار گیرد. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(رُ مِ)
مرد دلاور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). مرد دلاور و بی باک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَوْ وا)
صاحب آنندراج آرد: صحیح به همزۀ مشدد است و به واو خطاست. (آنندراج). مصحف راءّس (به همزۀ مشدده) است که بمعنی سرفروش است. (از منتهی الارب). بائعالرؤوس. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه ذیل رأاس). کله فروش. (آنندراج). کیپاپز. کله پز. رجوع به رأاس شود:
بسان پاچۀ گاوی که از موی
برون آرد ورا شاگرد رواس.
سوزنی.
از سر گوسفند نتواند
یک سر موی کم کند رواس.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
مفرد روامس. پرنده یا هر جنبنده ای که شب بیرون آید. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). مرغ که بشب پرد یا هر جنبنده که بوقت شب بیرون آید. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
موضعی است. (منتهی الارب). جایگاهی است در دیار محارب. (از معجم البلدان ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رواس
تصویر رواس
کله پز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوامس
تصویر طوامس
جمع طامس، دور ها ناپدید ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روام
تصویر روام
آب دهان
فرهنگ لغت هوشیار