رواقی گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواق های شهر آتن شاگردان خود را تعلیم می دادند. رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق می دانستند ادامه... گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواق های شهر آتن شاگردان خود را تعلیم می دادند. رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق می دانستند فرهنگ فارسی عمید
رواقی(رَ) صافی و زلالی. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) ادامه... صافی و زلالی. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) لغت نامه دهخدا
رواقی(رِ) پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقۀ رواقیان. معتقد به حکمت رواقیون. رجوع به رواقیان شود، فقیر. درویش. گدا، کسی که مکرر در رواق آید. (ناظم الاطباء) ادامه... پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقۀ رواقیان. معتقد به حکمت رواقیون. رجوع به رواقیان شود، فقیر. درویش. گدا، کسی که مکرر در رواق آید. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
رواقی(رَ) جمع واژۀ راقیه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به راقیه شود ادامه... جَمعِ واژۀ راقیه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به راقیه شود لغت نامه دهخدا
رواقی ستاوندی نامی که بر گروهی از شاگردان زنون فرزانه یونانی نهاده شده زیرا او در یکی از ستاوندهای آتن آموزش می داد. پیرو مکتب رواقیان ادامه... ستاوندی نامی که بر گروهی از شاگردان زنون فرزانه یونانی نهاده شده زیرا او در یکی از ستاوندهای آتن آموزش می داد. پیرو مکتب رواقیان فرهنگ لغت هوشیار
رواقی پیرو مکتب رواقیان. (رواقیان گروهی بودند که حوزه درسشان در یکی از رواق های شهر آتن منعقد می شد) ادامه... پیرو مکتب رواقیان. (رواقیان گروهی بودند که حوزه درسشان در یکی از رواق های شهر آتن منعقد می شد) فرهنگ فارسی معین