جدول جو
جدول جو

معنی رواجب - جستجوی لغت در جدول جو

رواجب
جمع راجبه، پیوند های انگشتان، استخوانهای انگشتان
تصویری از رواجب
تصویر رواجب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رواهب
تصویر رواهب
جمع راهبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواسب
تصویر رواسب
به گونه رمن لردها نهشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواتب
تصویر رواتب
جمع راتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواجب
تصویر حواجب
جمع حاجب، آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواتب
تصویر رواتب
راتب ها، وظیفه ها، مستمری ها، جیره ها، جمع واژۀ راتب
فرهنگ فارسی عمید
جمع موجب، انگیزه ها، بایا ها، در فارسی به گونه تک به کار رود و برابر است با بیستگانی ماهانه مزد راستا جمع موجب وظایف و اعمالی که بر شخص واجب باشد مبادرت بانها آنچه واجب شود و لازمه چیزی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواتب
تصویر رواتب
((رَ تِ))
جمع راتب و راتبه، جیره ها، مستمری ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواجب
تصویر مواجب
((مَ جِ))
مزد، حقوق ماهیانه یا سالیانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواجب
تصویر مواجب
حقوق، مستمری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواج
تصویر رواج
رواگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واجب
تصویر واجب
بایسته، بایا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رواج
تصویر رواج
روا شدن، در جریان داد وستد بودن پول و کالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواج
تصویر رواج
روا شدن، روایی یافتن، روان بودن، در جریان داد و ستد بودن پول و کالا، روا، روان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واجب
تصویر واجب
لازم، ناگریز، حتم، حتمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواج
تصویر رواج
((رَ))
جریان داشتن، روان بودن، رونق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واجب
تصویر واجب
((ج))
لازم، ضروری، فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد، سزاوار، شایسته، مایحتاج، عینی واجبی که هر فرد مسلمان مکلف است به شخصه انجام دهد، کفایی واجبی است که چون بعض افراد آن را انجام دهند، تکلیف از گردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واجب
تصویر واجب
لازم، ضروری، در فقه آنچه به جا آوردنش لازم باشد و ترک آن گناه و عقاب داشته باشد، بایا، بایست، بایسته، در فلسفه مقابل ممکن، ویژگی موجودی که در وجود خود نیازمند علّتی نباشد
واجب کفایی: در فقه امری که هرگاه یک تن آن را انجام دهد از عهدۀ دیگران ساقط می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواج
تصویر رواج
Popularization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
популяризация
دیکشنری فارسی به روسی
популяризація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
प्रसार
دیکشنری فارسی به هندی
פּוֹפּוּלָרִיזָצִיָה
دیکشنری فارسی به عبری