جدول جو
جدول جو

معنی رهوکه - جستجوی لغت در جدول جو

رهوکه
(رَهَْ وَکَ)
فروهشتگی و سستی بندهای اعضا در رفتن و مضطرب شدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رهوکه
فرو هشتگی سستی بندها، تا سگی (اضطراب)
تصویری از رهوکه
تصویر رهوکه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
گود. مغاک. (آنندراج) (منتهی الارب). حفره. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ کَ)
روکاء. آواز بوم نر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به روکاء شود، موج، لغت بغدادی است. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ کَ)
سستی. ناتوانی. (منتهی الارب) (آنندراج). سستی و ناتوانی و ضعف. (ناظم الاطباء). ضعف. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ هََ کَ)
ماده شتر سست و ناتوان که گرامی نژاد نباشد. (منتهی الارب) ، مرد بی خیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رهکه شود
لغت نامه دهخدا
(رُ هََ کَ)
رهکه. مرد بی خیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رهکه شود
لغت نامه دهخدا
(رَهَْ وَ)
بزغالۀ فربه، آهوی فربه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آهوی فربه. (مهذب الاسماء) ، جوانی خوش و نرم. (ناظم الاطباء). جوانی خوش. (منتهی الارب) (آنندراج). ناعم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ نَقْ قُ)
آهسته راندن ستور. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَهَْ وَ جَ)
خوشراهی اسب. (ناظم الاطباء). نوعی از رفتار که رهواری باشد و معرب است. (منتهی الارب) (آنندراج). نوعی از رفتار. (از اقرب الموارد). رجوع به رهواری شود
لغت نامه دهخدا
(رَهَْ وَ)
جای بلند و یا پست که در آن آب فراهم آید (از اضداد است). (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَهَْ وَ)
فارسی به معنی رفتار نرم و معرب آن رهوج است. (از ذیل المعرب ص 156 از لسان العجم). صاحب تاج العروس می گوید: کلمه فارسی است و عرب ’رهوج’ را از آن گرفته، به معنی رفتاری نرم و آهسته است. و ظاهراً با رهواریا رهور اشتباه کرده است. (از یادداشت مؤلف). رجوع به راهوار و رهور و رهوج شود، آب راه میان محله. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، جوبه، یعنی گوی در میان محله که آب باران در آن جمعگردد. ج، رهاء. (ناظم الاطباء). رجوع به رهو شود
لغت نامه دهخدا
(رَ کَ)
از بطنهای هواره است که قبیله ای از بربر است. (از صبح الاعشی ج 1 ص 363)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رهکه
تصویر رهکه
سستی ناتوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوک
تصویر رهوک
بزغاله فربه، جوانی خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوه
تصویر رهوه
پشته، پسته از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهوکه
تصویر نهوکه
فر سودگی، لاغری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهوکه
تصویر سهوکه
بوی خوی (عرق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوجه
تصویر رهوجه
پارسی تازی گشته رهوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکوکه
تصویر رکوکه
سستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روکه
تصویر روکه
آوای بوف آوای جغد
فرهنگ لغت هوشیار