جدول جو
جدول جو

معنی رهشه - جستجوی لغت در جدول جو

رهشه
آزرم
تصویری از رهشه
تصویر رهشه
فرهنگ لغت هوشیار
رهشه
اردۀ کنجد که با شیره یا عسل مخلوط سازند و نان خورش کنند
تصویری از رهشه
تصویر رهشه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریشه
تصویر ریشه
اصل، مصدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رعشه
تصویر رعشه
لرزه، لزره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ربشه
تصویر ربشه
رنگ و وارنگ
فرهنگ لغت هوشیار
لرزشی که در اندام آدمی از پیری و کهنسالی و یا از بیماری پدید می آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوه
تصویر رهوه
پشته، پسته از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی از اندام گیاه که معمولا در زمین فرو رود و وظیفه اش جذب مواد معدنی و آب مورد احتیاج گیاه از زمین است و علاوه بر آن نبات را در محل خود مستقر میداند اصل بیخ، اصل هر چیز بیخ بن، هر یک از تارها و نخهایی که در حاشیه پارچه پرده چادر و مانند اینها آویخته است، اصل و بنیاد هر فعل و آن بر دو قسم است: یا ریشه حقیقی آن است که هیچگاه به تنهایی و باستقلال استعمال نمیشود جز آن که به صیغه فعلی در آید یا با کلمه دیگر ترکیب شود مثلا: ریشه حقیقی فعل گرفتن) گیر (است که به صورتهای ذیل در آید: گیرا گیر گرفت و گیر دار و گیر دستگیره گیره گیرا بگیر. یا ریشه غیر حقیقی آنست که برخلاف ریشه حقیقی بتوان آنرا به تنهایی استعمال کرد مانند: ترس شتاب شکیب جنگ خواب که افعال ترسیدن شتافتن شکیفتن جنگیدن خوابیدن از آنها مشفق شده (قبفهی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهکه
تصویر رهکه
سستی ناتوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهبه
تصویر رهبه
ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریشه
تصویر ریشه
بیخ، بن، اصل، هر یک از تارها، رشته ها و نخ هایی که در حاشیۀ چادر، پرده یا چیز دیگر آویزان می کنند، در علم زیست شناسی عضو اصلی گیاه که از تخم بیرون آمده و در زمین فرومی رود و گیاه به وسیلۀ آن آب و مواد غذایی را از زمین جذب می کند، در علم زبانشناسی صورت کهن کلمه مثلاً ریشۀ لغت «رفتن» چیست؟
ریشۀ باباآدم: در علم زیست شناسی ریشۀ اراقیطون یا ارقیطون که در طب قدیم دم کردۀ آن به عنوان مدر و صاف کنندۀ خون در معالجۀ رماتیسم به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
عشقه، لبلاب، هر گیاهی که به درخت بپیچد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعشه
تصویر رعشه
لرزش غیرارادی اندام ها ناشی از بیماری های عصبی، عجله، شتاب، لرزش، لرزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعشه
تصویر رعشه
((رَ ش ِ))
لرزیدن، ارزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریشه
تصویر ریشه
((ش))
عضو اصلی گیاه که زیر زمین قرار دارد و آب و مواد لازم را به گیاه می رساند، اصل هر چیز
ریشه کسی را خشکاندن: کنایه از آن را یکسره از میان بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
((هَ شَ یا ش))
چنگال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرشه
تصویر هرشه
((هَ ش))
عشقه، هر گیاهی که به درخت بپیچد
فرهنگ فارسی معین