- رهایی
- خلاصی، نجات
معنی رهایی - جستجوی لغت در جدول جو
- رهایی
- نجات خلاص (از قید و بند)
- رهایی ((رَ))
- خلاص
- رهایی
- نجات، آزادی
- رهایی
- Absolution, Deliverance
- رهایی
- прощение , избавление
- رهایی
- Vergebung, Erlösung
- رهایی
- прощення , визволення
- رهایی
- rozgrzeszenie, wybawienie
- رهایی
- 赦免 , 解救
- رهایی
- absolvição, libertação
- رهایی
- assoluzione, liberazione
- رهایی
- absolución, liberación
- رهایی
- absolution, délivrance
- رهایی
- vergiffenis, bevrijding
- رهایی
- मुक्ति
- رهایی
- pengampunan, pembebasan
- رهایی
- غفرانٌ , نجاةٌ
- رهایی
- מחילה , גאולה
- رهایی
- 赦免 , 解放
- رهایی
- 용서 , 구속
- رهایی
- bağışlama, kurtuluş
- رهایی
- msamaha, ukombozi
- رهایی
- การให้อภัย , การปลดปล่อย
- رهایی
- ক্ষমা , মুক্তি
- رهایی
- معافی , نجات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جریان
کرانین، پایانی، فرجامین، انجامین
گران بها، پر قیمت
کمال بلوغ
رونق داشتن، رواج بازار
جمع رهینه گروها گروگانها
خلاص نجات (از قید و بند)
آوازیست که درآخر افشاری نواخته میشود نصیحت آمیز و حالتش بر عکس افشاری است سوز و گراز و تاله و ندبه ندارد بلکه به پیر تجربه دیده ای شبیه است که می خواهد آب خنکی بر داغ دل مصیبت دیدگان بریزد و آنان را با نصایح دلپذیر امیدوار کند و در ضمن بگوید که آرزوی بشر تمام شدنی نیست پس برای این که آسوده زیست کنیم باید دامان آرزو را فرا کشیم تا ادامه حیات که گاه با رنج و ناکامی و زمانی با شادی و کامرانی توام است سهل و آسان باشد
روا شدن، روا بودن، رواج، رونق