جدول جو
جدول جو

معنی رنجین - جستجوی لغت در جدول جو

رنجین(رَ)
بندهای فلاخن یا قلاب سنگ را گویند. (فرهنگ شعوری) ، گاوآهن. (اشتینگاس). سپار. آهن قلبه. (ناظم الاطباء). رجوع به رنخیز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انجین
تصویر انجین
ریزه ریزه، ریزریزشده، بریده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
آزرده شدن، دل تنگ شدن، ملول شدن، برای مثال بیهوده مرنج چون توان آسودن / می باش چنان که می توانی بودن (سنائی - لغت نامه - رنجیدن)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
رنگی، رنگ دار، دارای رنگ، رنگ شده، رنگارنگ، برای مثال شیشه های رنگ رنگ آن نور را / می نماید اینچنین رنگین به ما (مولوی۱ - ۷۶۶)، کنایه از پر از غذاهای گوناگون، کنایه از فریبنده، برای مثال از این رنگین سخن، خاقانیا، بس / که باده رنگ جویی در نگیرد (خاقانی - ۵۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
(بِ رِ)
منسوب به برنج که از حبوب است. ساخته شده از برنج، یورش و حمله. (آنندراج). حمله و تاخت و تاز. (ناظم الاطباء) ، جامۀ ابریشم. (آنندراج). پارچۀ ابریشمی. (ناظم الاطباء). اما به سه معنی فوق در سایر فرهنگهایی که در دسترس بود دیده نشد، زنگ و جرس. (ناظم الاطباء). برنگ، کلید و قفل و دربند. (ناظم الاطباء). در دو معنی اخیر ظاهراً صورتی از برنگ باشد. رجوع به برنگ شود
منسوب به برنج (فلز). ساخته شده ازبرنج. (ناظم الاطباء). برنجی. و رجوع به برنج شود
لغت نامه دهخدا
(زَ رَ)
دهی از دهستان کاغذکنان است که در بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در پنجهزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه واقع است و 134 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وَ رَ)
ورنجن است که دستینۀ زنان باشد و به عربی آن را که بر دست کنند سوار و آن را که بر پای کنند خلخال خوانند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به ورنجن شود
لغت نامه دهخدا
حلقه ای فلزی که زنان بمچ دست یا پا کنند: دست برنجن پای برنجن. برنجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
گوناگون، رنگ گرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
آزرده شدن دلتنگ گشتن ملول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
((رَ))
ملون، گوناگون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجین
تصویر انجین
ریزه ریزه، ریزه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
((رَ دَ))
آزرده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
Colorful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
Anguish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
angoisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
coloré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
colorido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
kleurrijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
angustiar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
colorido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
angosciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
colorato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
angustiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
farbenfroh
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
痛苦
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
五彩缤纷的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
cierpieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
kolorowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
страждати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
кольоровий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
quälen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
страдать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رنگین
تصویر رنگین
яркий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رنجیدن
تصویر رنجیدن
kwellen
دیکشنری فارسی به هلندی