- رنجور
- بیمار، دردمند، مریض، نا خوش
معنی رنجور - جستجوی لغت در جدول جو
- رنجور
- رنج کشیده، آزرده، دردمند، بیمار، غمگین
- رنجور ((رَ))
- رنج کشیده، دردمند، بیمار، غمگین، آزرده، رنجه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیماری، دردمندی
Languishment
изнеможение
Erschöpfung
знемога
osłabienie
languidez
languore
decaimiento
langueur
verzwakking
दुर्बलता
kelemahan
ذبولٌ
חולשה
halsizlik
uchovu
ความอ่อนแอ
দুর্বলতা
کارگر، صنعتگر، پیشه ور، زحمتکش
سیماهی از ماهیان
کله پوک مرد
خزانه دار، بندار، خزانچی، بایگان، خازن، انباردار، خاصگی، حافظ گنج
انبه
زحمت کش، کارگر
صاحب گنج، خزانه دار