جدول جو
جدول جو

معنی رنانی - جستجوی لغت در جدول جو

رنانی
(رُ)
ابوالعباس احمد بن محمد بن هاله. منسوب به رنان اصفهان است. وی از قرّاء فاضل بود و قرآن را بر ابوعلی حداد و ابوالعز واسطی بخواند. احادیث فراوانی از غانم بن ابی نصر البرجی و حافظ اسماعیل بن محمد بن فضل استماع کرد و به سال 535 ه. ق. بهنگام بازگشت از مکه در حله درگذشت. (از لباب الانساب ج 1)
ابونصر اسماعیل بن محمد بن احمد بن ابی الحسن الصوفی الاصفهانی. منسوب به رنان اصفهان است. وی برای سماع حدیث مسافرتها کرد و در اصفهان از ابوالعلاء محمد بن عبدالجبار الفرسانی و دیگران حدیث شنیدو به سال 531 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رمانی
تصویر رمانی
آنچه در شکل و رنگ شبیه دانۀ انار باشد، سرخ رنگ، کنایه از نوعی یاقوت مرغوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ربانی
تصویر ربانی
مربوط به رب، خدایی، اللهی، عالم راسخ در علم دین، خداشناس، عابد، عارف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنانی
تصویر تنانی
جسمانی، مربوط به جسم
فرهنگ فارسی عمید
(حَ نی ی)
منسوب به حرّان، شهری به شام به جزیره ابن عمر بر خلاف قیاس. حرنانیان همان صابئین باشند. رجوع به حرّانی شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
شریک بن سوید. ابن یونس گوید: وی در فتح مصر حضور داشته است. و درمتن انساب سمعانی قرمانی آمده است. (لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
نسبت است به بنی القرنان. (لباب الانساب). و در متن انساب قرمانی آمده است. رجوع به قرنائی شود
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ)
سمعانی گوید: عروه بن تمیم، از سرشناسان طائفۀ بنی القرماء و صاحب چاهی است که در راه حاجیانی است که از مصر به مکه روندو به چاه عمیر معروف است. و در انساب سمعانی عنوان قرمانی با میم آمده و ضبط آن با نون تعیین شده است
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ نی ی)
نسبت است به بنی القرناء، و آن دوده ای است از تجیب
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربانی
تصویر ربانی
مرد خدا شناس و عابد و عارف خدائی، یزدانی، ایزدی، منسوب برب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانی
تصویر روانی
جریان سیلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنانی
تصویر زنانی
خودپسند: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منانی
تصویر منانی
شیوه مانی دبیره مانی منسوب به مانی مانوی. یا خط منانی. خط مانوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
ناری منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربانی
تصویر ربانی
((رَ بّ))
عابد، عارف، خداشناس، جمع ربانیون، ربانیین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
((رُ مّ))
منسوب به رمان، بسیار سرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانی
تصویر روانی
((رَ))
مربوط و متعلق به روان، دستخوش بیماری روانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانی
تصویر روانی
Mental, Psychedelic, Psychiatric, Psychological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psychédélique, psychiatrique, psychologique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mentaal, psychedelisch, psychiatrisch, psychologisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از روانی
تصویر روانی
zihinsel, psikedelik, psikiyatrik, psikolojik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روانی
تصویر روانی
정신적인 , 사이키델릭한 , 정신과의 , 심리적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روانی
تصویر روانی
精神的な , サイケデリックな , 精神科の , 心理的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روانی
تصویر روانی
מנטלי , פסיכדלי , פסיכיאטרי , פסיכולוגי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psikedelik, psikiatris, psikologis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روانی
تصویر روانی
मानसिक , मानसिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روانی
تصویر روانی
умственный , психоделический , психиатрический , психологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psychedelisch, psychiatrisch, psychologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psicodélico, psiquiátrico, psicológico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mentale, psichedelico, psichiatrico, psicologico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psicodélico, psiquiátrico, psicológico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روانی
تصویر روانی
心理的 , 迷幻的 , 精神病的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روانی
تصویر روانی
umysłowy, psychodeliczny, psychiatryczny, psychologiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روانی
تصویر روانی
розумовий , психоделічний , психіатричний , психологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روانی
تصویر روانی
kiakili, akili, akili ya kiakili, kisaikolojia
دیکشنری فارسی به سواحیلی