- رله
- فرانسوی باز پخش، گامه (مرحله)، اسپ تازه دم
معنی رله - جستجوی لغت در جدول جو
- رله
- دستگاه تقویت کننده امواج صوتی، دستگاه تکرار کننده صوتی یا تصویری، دستگاه تبدیل مدار الکتریکی، تقویت امواج صوتی یا تصویری
- رله
- دستگاهی برای داخل کردن جریان اضافی در جریان ضعیف تر، صفت کنایه از مرتب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز پخشیدن
بازپخش تچان راست
بازپخش تچان
باز پخش فروریک
چکاد
ردیف، رتبه، سطر
تری، نمناکی، رطوبت، طراوت جوانی کلمه جواب، آری کلمه جواب، آری
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
چشم چران، هرزه و ولگرد
خواری، گناهکاری
اربعین
طریق، انجمن، گذرگاه، جاده
مونث رب زن خدا بت مادینه مونث رب بتی که بصورت زن ساخته شده
گوشت ران، گوشت ستبر
فندق هندی بندق هندی
به جهان دگر رفتن جان سپردن، فراروی (کوچیدن)، گشتنامه (سیاحتنامه)
صف و قطار، رده، طنابی که جامه و چیزهای دیگر بر بالای آن اندازند، ریسمان بنائی
مونث رجل زن، زن مردوار مردی مردانگی، نیرو در رفتن، گله از پا درد خرفه زار، آبراهه، خرفه، تیره خرفه، جای روییدن خرفه
دوستی مهربانی
دسته و صف، رجه
نیام نره
شترمرغ، همسر مرد
هر یک از طبقات خشت و آجر که بنا چیند، اصل، نسبت، گوهر، نژاد، تیره
کشتاو، مهر، شرم شرمندگی، نرمی و نازکی
خرما بن بلند کویک بلند
مهربانی کردن، آسان شدن زیست کاه گیاه تر سبزه
گله گوسفند
ریگ یک دانه یا یک توده سمیره سیاه (سمیره خط)
ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند رزه پهنا، ریسمانی که دو سر آن را بر جایی بندند و بر آن جامه و لنگی و رختهای شسته اندازند تا خشک شود سازو، عبور صفهای سربازان از برابر فرمانده دفیله
حلقه در
جگر سفید، شش