جدول جو
جدول جو

معنی رل - جستجوی لغت در جدول جو

رل
طومار، لوله
تصویری از رل
تصویر رل
فرهنگ لغت هوشیار
رل
نقشی که بازیگر در تئاتر یا سینما بر عهده دارد، ابزاری در اتومبیل که راننده پشت آن می نشیند و به وسیلۀ آن اتومبیل را به هرطرف که بخواهد می راند، فرمان، واحدی برای شمارش آنچه به صورت استوانه ای پیچیده شده باشد مثلاً رل کاغذ
تصویری از رل
تصویر رل
فرهنگ فارسی عمید
رل
((رُ))
وظیفه ای که بازیگر یا هنرپیشه بر عهده دارد، وظیفه، عمل، آلتی که راننده به وسیله آن ماشین را به هر طرف که بخواهد حرکت دهد، فرمان
تصویری از رل
تصویر رل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رله کردن
تصویر رله کردن
باز پخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رله جریان مستقیم
تصویر رله جریان مستقیم
بازپخش تچان راست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رله جریان
تصویر رله جریان
بازپخش تچان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رله تفاضلی
تصویر رله تفاضلی
باز پخش فروریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رله
تصویر رله
فرانسوی باز پخش، گامه (مرحله)، اسپ تازه دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رلاسیون
تصویر رلاسیون
فرانسوی همگری (نسبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رلاتیو
تصویر رلاتیو
فرانسوی: همگر (نسبی) زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رله
تصویر رله
دستگاه تقویت کننده امواج صوتی، دستگاه تکرار کننده صوتی یا تصویری، دستگاه تبدیل مدار الکتریکی، تقویت امواج صوتی یا تصویری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رله
تصویر رله
دستگاهی برای داخل کردن جریان اضافی در جریان ضعیف تر، صفت کنایه از مرتب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تارلا
تصویر تارلا
(دخترانه)
کشتزار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترلان
تصویر ترلان
(دخترانه)
پرنده ای از خانواده باز شکاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارلین
تصویر مارلین
(دخترانه)
برج، پناهگاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کنترل
تصویر کنترل
مهار، وارسی، در شمار آوردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قابل کنترل
تصویر قابل کنترل
مهار شدنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غیر قابل کنترل
تصویر غیر قابل کنترل
مهار گسیخته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اسپرلوس
تصویر اسپرلوس
کاخ، کوشک، قصر: (چه نقصان دیدی از کهبه تو بی دین که گردی گرد اسپرلوس شاهان ک) (عسجدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسب اسطرلاب
تصویر اسب اسطرلاب
اسپک (1 التفهیم بیرونی)
فرهنگ لغت هوشیار
ستر لابگر اخترمار سلابگر آنکه با اسطرلاب کار کند و موقع و موقع و ارتفاع ستارگان را اندازه گیرد اخترشناس منجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسطرلاب ریز
تصویر اسطرلاب ریز
آنکه اسطرلاب میسازد اسطرلاب ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسطرلاب اصطرلاب
تصویر اسطرلاب اصطرلاب
آلتی است برای پیدا کردن ارتفاع ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده استرلاب سترلاب سلاب ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرلینگ
تصویر استرلینگ
واحد پول انگلستان است، گروه استرلینگ، لیره استرلینگ
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی سلاب همی باز جستندر از سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (شاهنامه) ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت. اصطرلاب، اسطرلاب، آلتی استکه منجمان با آن ارتفاع ستارگان راحساب میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی سلاب همی باز جستندر از سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (شاهنامه) یونانی تازی شده استرلاب سترلاب سلاب ابزاری است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی بکار میرفت. وسیله ای است که با آن ارتفاع خورشیدو ستارگان را سنجند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشعه بکرل
تصویر اشعه بکرل
بکرل پرتو یا اوران پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشترلک
تصویر اشترلک
شتر مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نوار چسب نوار یا کاغذ دراز و باریک که بر سر شیشه یا چیزی چسبانند. و آن نشانه ممیزی و بررسی است بر چسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باند رل
تصویر باند رل
نوار باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درلیک
تصویر درلیک
قبای جلو باز و آستین کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درلک
تصویر درلک
قبای جلو باز و آستین کوتاه، لباس کوتاه بی آستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبرلی
تصویر آبرلی
(پسرانه)
آبر (فارسی، آبرو) + لی (ترکی) دارای آبرو، آبرومند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارلی
تصویر بارلی
(دخترانه)
بار (فارسی) + لی (ترکی) میوه دار، سودمند
فرهنگ نامهای ایرانی