- رقوم
- جمع رقم، نبشته ها پیکرها جمع رقم ارقام
معنی رقوم - جستجوی لغت در جدول جو
- رقوم
- رقم ها، اعداد، جمع واژۀ رقم
- رقوم ((رُ))
- جمع رقم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حساب عددی، مانند چهار عمل اصلی
خط دار، مکتوب، نگارش یافته
نوشته شده، خط دار
بخشنده، آمرزنده، مهربان، بیمار زهدانی: زن
رجم، سنگسار کردن و راندن باشد
روان، لبریز
جمع ردم، بندش رخنه ها
گل: مرد، فراخ چوز
جمع رسم، آئین ها، قوانین، قواعد، قانونها
نوشته شده، مرقوم
برناک (حنا)، کرکم (زعفران)
لرزنده از سرما
خفتن، خوابیدن
زن نازا، زی مرده (گویش گیلکی)
خون بند آنچه بر زخم نهند تا خون را بند آرد، آشتی دهنده
سستکار، سست رای، گوسپند لاغر
سنجد از گیاهان، زاخل دوزخدار درختی که در دوزخ روید، تلخ سنجد، گویند درختی است در جهنم دارای میوه ای بسیار تلخ که دوزخیان از آن خورند، هر چیز تلخ و سمی
راست تر استوارتر راست تر
راست شدن
مرقوم، نوشته، نوشته شده، نامه
گیاهی صحرایی با ساقه های بلند و ستبر، برگ هایی شبیه برگ انار و گل هایی زرد رنگ، درختی در دوزخ که میوۀ بسیار تلخ دارد و دوزخیان از میوۀ آن می خورند، کنایه از هر غذایی که تلخ، سمی و کشنده باشد
خوابیدن، خفتن، جمع راقد، خفتگان، خوابیدگان
آنکه کجی چیزی را راست کند، راست کننده، قیمت کننده، ارزیاب
رسم ها، سنن و قاعده های متداول میان افراد یک جامعه، آیین ها، جمع واژۀ رسم
دشوار شدن: کاری، سترگ گشتن
قیمت کننده، بها گذار، نرخ دهنده