- رقود
- خفتن، خوابیدن
معنی رقود - جستجوی لغت در جدول جو
- رقود
- خوابیدن، خفتن، جمع راقد، خفتگان، خوابیدگان
- رقود ((رُ))
- جمع راقد، خوابیدگان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر خواب
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
فرخم، خم زفت اندوده، خار باله از آبزیان
ماندگاری
سرور روحانی پیشوای دینی زردشتی، بزرگ سرور، پهوان دلیر دلاور
نرم استخوان
راست ایستادن ترازو، آرمیدن و بر جای بودن، آسودن، آرام شدن، ایستادن باد یا آب
برناک (حنا)، کرکم (زعفران)
جمع رقم، نبشته ها پیکرها جمع رقم ارقام
لرزنده از سرما
زن نازا، زی مرده (گویش گیلکی)
خون بند آنچه بر زخم نهند تا خون را بند آرد، آشتی دهنده
خواب خفت خفتن غنودن، خواب
رندان
خوار، رام، شتردراز گردن، اسپ دراز گردن، زفت (بخیل)، دراز کوه
کینه ور
زمین پشته پشته و پرآب و علف، زمین پست و بلند که گیاه بسیار در آن روییده باشد، سبزه زار، چراگاه
حقدها، کینه ها، جمع واژۀ حقد
آرام گرفتن، ساکن شدن، برجای بودن، ایستادن مثل ایستادن آب یا باد، بازایستادن
رقم ها، اعداد، جمع واژۀ رقم
خواب، حالت آسایش در انسان و حیوان که در طی آن حواس ظاهری انسان از کار می افتد
آنچه با آن ستور را دنبال خود بکشند، افسار، مهار، لگام
رندها، زیرک ها، زرنگ ها، حیله گر ها، بی باک ها، بی قیدها، لاابالی ها، پست و فرومایگان، جمع واژۀ رند
نقدها، پول و بهاها، جدا کردن پولهای خوب از بد، سره کردن ها، جمع واژۀ نقد
آتش گیره، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، پوک، مرخ، پرهازه، آفروزه، حطب، وقید، پده، آتش افروز، فروزینه، شیاع، پیفه، افروزه، آتش برگ، پد، هود
جمع عقد، عهدها، پیمانها
گم شدن، گم کردن
جمع قرد، کپیان جمع قرد بوزینگان کپیان
افسار
جمع نقد
سوختنی سوختنی سوخت، فروزینه آتشگیر گیرانه آنچه بدان آتش افروزند از هیزم باریک وگیاه خشک فروزینه آتشگیر گیرانه. افروخته شدن (آتش)