- رقابت
- چشم و هم چشمی
معنی رقابت - جستجوی لغت در جدول جو
- رقابت
- انتظار کشیدن، چشم داشت، همچشمی
- رقابت
- تلاش برای پیشی گرفتن بر یکدیگر، کنایه از با کسی هم رتبه شدن در انجام کاری مثلاً محصولات ما با تولیدات خارجی رقابت می کند
- رقابت ((رَ بَ))
- هم چشمی کردن
- رقابت
- Competition
- رقابت
- конкуренция
- رقابت
- Wettbewerb
- رقابت
- конкуренція
- رقابت
- konkurencja
- رقابت
- competição
- رقابت
- competizione
- رقابت
- competencia
- رقابت
- compétition
- رقابت
- competitie
- رقابت
- प्रतिस्पर्धा
- رقابت
- kompetisi
- رقابت
- منافسةٌ
- رقابت
- תחרות
- رقابت
- rekabet
- رقابت
- ushindani
- رقابت
- การแข่งขัน
- رقابت
- প্রতিযোগিতা
- رقابت
- مقابلہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Competitive
конкурентоспособный
wettbewerbsfähig
конкурентоспроможний
konkurencyjny
competitivo
competitivo
competitivo