جدول جو
جدول جو

معنی رفاقه - جستجوی لغت در جدول جو

رفاقه
(تَ)
همراهی کردن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). رفیق گشتن مرد. (از اقرب الموارد). رجوع به رفاقت شود
لغت نامه دهخدا
رفاقه
(رُ قَ)
گروه همسفر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رفقه و رفاق شود
لغت نامه دهخدا
رفاقه
همراهی کردن دمسازی همرایی گروه راهیان (راهی مسافر)
تصویری از رفاقه
تصویر رفاقه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افاقه
تصویر افاقه
بهبود یافتن، رو به تندرستی نهادن بیمار، اثر، نتیجۀ خوب، فایده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
همراهی، مهربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفاده
تصویر رفاده
پارچه ای که روی زخم و جراحت می بستند، مرهم، کمپرس، بالش
فرهنگ فارسی عمید
(یَ قَ)
ذافنی الاسکندرانی. غار اسکندرانی. نوعی از مازریون که برگ آن پهن و شبیه به برگ درخت غار است از این رو شبیه الغار نیز گویند و در مغرب مازره یا مازریون و در شام بقله نامند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ذافنی و ذافنی الاسکندرانی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رفاده
تصویر رفاده
پارچه ای که روی زخم بندند، مرهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفاقه
تصویر وفاقه
سازواری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
باز هوشی، بهبودی، بازارزانی، بازخردی، به خود آمدن بهبود یافتن، رو بصحبت نهادن بیمار، روی بخوبی خوشی آوردن، بهوش آمدن، بهبود، گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
همدمی، همراهی، یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاعه
تصویر رفاعه
بلندی آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاغه
تصویر رفاغه
فراخزیستی بهزیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاهه
تصویر رفاهه
تن آسانی آسودگی بهزیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشاقه
تصویر رشاقه
باریک اندامی باریکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافقه
تصویر رافقه
مونث رافق نرمی مهربانی، نیکوکار نکوکردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاده
تصویر رفاده
((رِ دَ یا دِ))
زخم بند، زین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفیقه
تصویر رفیقه
((رَ قِ))
مؤنث رفیق، دختر یا زنی که با مردی که همسرش نیست، رابطه عاشقانه داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افاقه
تصویر افاقه
((اِ قِ))
بهبود یافتن، به هوش آمدن، بهبود، گشایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
((رِ قَ))
دوستی کردن، همراهی کردن، همراهی، یاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
دوستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
Chumminess, Comradeship, Friendship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
camaraderie, amitié
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
camaradería, amistad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
persahabatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
दोस्ती , मित्रता , मित्रता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
vriendschap, kameraadschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
友情 , 伙伴关系 , 友谊
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
cameratismo, amicizia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
camaradagem, amizade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
koleżeństwo, przyjaźń
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
товаришування , дружба
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
Kameradschaft, Freundschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
товарищество , дружба
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رفاقت
تصویر رفاقت
חברות , חברות , יְדִידוּת
دیکشنری فارسی به عبری